بازنگري 3 ضلع تفكر ابوزيد
جام جم آنلاين: نصر حامد ابوزيد متولد سال 1943 در شهر طنطاو مصر است. او دكتراى خود را در سال 1981 در رشته زبان و ادبيات عرب از دانشگاه قاهره با نوشتن پاياننامه «تأويل قرآن از ديدگاه ابن عربى» دريافت كرد.
وى داراى 12 كتاب به زبان عربى و بيش از 70 مقاله به زبانهاى عربى و انگليسى است. كتابهاي «چنين گفت ابن عربي»، «دايرههاي ترس (قرائتي در گفتمان زن)»، «نقد گفتمان ديني» و «معناي متن» و «رويكرد عقلاني در تفسير قرآن» از او در ايران منتشر شده است. وي در پنجم ژوئيه سال 2010 به علت بيماري قلبي درگذشت.
در گفتگو با حجتالاسلام والمسلمين دكتر عليرضا قائمينيا، عضو هيأت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي به بررسي انديشههاي اين انديشمند و تأثير آن بر روشنفكران ايراني پرداختيم كه اكنون گزارش آن از نظرتان ميگذرد.
كل پروژه فكري نصر حامد ابوزيد، اصول فكري و در نهايت هدف او چه بوده است؟
ميتوان آرا و پروژه فكري نصر حامد ابوزيد را در يك مثلت خلاصه كرد؛ يعني آراي او داراي 3 ضلع است. ضلع اول آن نقد آرا و افكار امام شافعي است كه در جهان اهل سنت مهمترين فقيه محسوب ميشود و بهترين الگوي فقهي را ارائه داده است و پروژه اصلياش در ابتدا در كتاب «الامام الشافعي و تاسيس الايديولوجيه الوسطيه: امام شافعي و تاسيس ايدئولوژي ميانه» نقد آراي امام شافعي بوده است. جهت كلامي كه ضلع دوم تفكر نصر حامد ابوزيد را تشكيل ميدهد نقد آراي اشعريت و اشاعره و خصوصا آراي امام غزالي است كه ميتوانيم بگوييم مهمترين پروژه علمي تحقيقي نصر حامد است كه وي معتقد است آن ايدهاي كه اشاعره دارند كه قرآن را ازلي و قديم ميدانند مانع پيشرفت تفكر اسلامي شده و مهمترين تجلي اين انديشه را در واقع ميتوان گفت كه در غزالي به چشم ميخورد. اشاعره معتقد هستند كه كلام خداوند قديم است و حادث نيست و قرآن را از اين جهت قديم ميدانستند، امام غزالي مهمترين مدافع اين تفكر است كه نصر حامد با اين تفكر و انديشه مخالفت ميكند. وي در واقع با طرح ايده تاريخيت قرآن كه معتقد است قرآن رابطه جدلي با شرايط علمي صدر اسلام دارد اين انديشه را نقد ميكند. ضلع سوم تفكر نصر حامد احياي يك نوع جريان اعتزال و يا نواعتزالي است كه در ابن رشد به چشم ميخورد و آن هم از طريق نقد آراي غزالي است و خصوصا پيوندي كه غزالي ميان دين و سياست ميديد كه نصر حامد آن را هم نقد ميكند.
كدام يك از بخشهاي فكري نصر حامد ابوزيد بدعت بوده است؟
آراي نصر حامد ابوزيد در همه محورها قابل نقد است. بدعت به اين معنا كه يك نوع خروج از مضامين كتاب و سنت است را ميتوان مثلا در نظريه تاريخيت قرآن آن گونه كه نصر حامد مطرح ميكند دانست. اين نگاه به هيچ وجه سازگار با آيات قرآن و انديشههاي اسلامي نيست و قابل نقد است. اينكه قرآن متني است كه از آسمان آمده و در واقع سخن خداست و كلام الهي است، مورد قبول تمام مسلمانهاست و از آيات قرآن استفاده ميشود. نصر حامد ابوزيد تلاش ميكند كه نشان دهد در ادعاي تاريخيت قرآن، يك بخش اين متن و كلام به واقعيتهاي علمي كه در صدر اسلام بوده و نميتوانيم بگوييم كه اين متن تماما كلام الهي است بستگي و ارتباط دارد و بنابراين قرآن هم متاثر از فرهنگ عرب جاهليت است. اين ايده را نميشود پذيرفت از اين جهت كه قرآن يك نوع دگرگوني، انقلاب و تحولي را در تفكر عرب جاهلي و جهانبيني دوره جاهلي به وجود آورد و به هيچ نحو متاثر از فرهنگ جاهلي نبوده است. از اين منظر قرآن تماما كلام الهي است و آن گونه كه نصر حامد ميگويد كه قرآن محصول فرهنگي است و فرهنگ زمانه هم در ساختن آن دخيل بوده است سخن قابل قبولي به نظر نميرسد. در بقيه محورها هم نظرهاي ابوزيد قابل نقد است.
علاوه بر اين نصر حامد براي قرآن يك ماهيت آسماني قائل نميشود و قرآن را متن ناسوتي ميداند كه اولا با آيات خود قرآن سازگار نيست و مسلمانها آن را نميپذيرند، در بقيه بخشها هم به نظر ميرسد كه پروژهاش به طور دقيق نتوانسته احياي اعتزال را انجام دهد، احياي اعتزال هرچند كه يك پروژه مهمي است و به يك معنا اعتزال بر جريان اشعريت برتري دارد، ولي اعتزال آن گونه كه نصر حامد مطرح ميكند خودش قابل نقد است و به يك معنا به محوريت دادن به عقل مستقل در حوزه دين منجر ميشود، در صورتي كه عقل مستقل در حوزه دين قابل قبول نيست. عقل مستقل يعني عقلي كه امروزه ميبينيم كه در خود جهان غرب محوريت پيدا كرده و خودبنياد شده و هيچ اهميتي به دين و حوزههاي ماوراء طبيعي نميدهد و همه چيز را نقد ميكند. اعتزال به معنايي كه نصر حامد ميگويد به نظر ميرسد كه همان عقل غربي است نه آن معتزلهاي كه ما در طول تاريخ اسلام ميشناسيم كه براي عقل هرچند احترام و محدودهاي قائل بودند ولي كاملا هماهنگ با شريعت و دين بوده است، عقلي كه در واقع مبناي آثار نصر حامد ابوزيد است عقل مستقل است كه به نقد سراسر دين ميپردازد.
ديدگاههاي ابوزيد در بين رويكردهاي فكري مدرن به قرآن داراي چه جايگاهي است؟
ابوزيد بيشتر يك گرايش خاصي را در ميان مباحث جديد دنبال ميكند. امروزه مباحث جديدي در حوزه تفكر ديني و مباحث قرآني مطرح ميشود؛ مباحث زبانشناسي، مباحث نشانهشناسي و روشهاي جديد. همه اينها به نوبه خود داراي اهميت است ولي نصر حامد ابوزيد از اين ميان يك ديدگاه بسيار افراطي را ميپذيرد و به نظر ميرسد آنطور هم كه ادعا ميكند در بين همين حوزههاي جديد هم قابل قبول نباشد. در واقع او، ايده تاريخيت متن را دنبال ميكند و ماهيت اعتباري براي متن قائل نيست، يعني متن را به يك شكل در نظر نميگيرد كه يك پيامي را نويسنده و گوينده به مخاطب خود انتقال ميدهد، بلكه ميگويد اين پيامي كه انتقال مييابد از فيلترهايي مانند فيلترهاي فرهنگ ميگذرد و رنگ خود را عوض ميكند، لذا از اين جهت ماهيت كاملا ارتباطي براي متن قائل نيست. او خود تاكيد ميكند كه از مباحث هرمنوتيكي كم متاثر بوده، ولي بعضيها تلاش ميكنند كه هرمنوتيك فلسفي و ايدههايي كه در هرمنوتيك فلسفي از ابوزيد طرح است را دنبال كنند. نصر حامد با تكيه بر برخي آراي افراطي در زبانشناسي مانند آراي نسبيتگرايانه به بحث تاريخيت قرآن ميپردازد.
معتقديد كه جريانهاي روشنفكري كه در ايران هستند تحتتاثير ابوزيد بودند، حال بفرماييد ميزان اين تاثير چقدر هست؟ اگر تفاوتي هم ميانشان وجود داشته اين تفاوتها چقدر بوده است؟
به نظر من 70، 80 درصد روشنفكران سكولار در آرايشان متاثر از ابوزيد هستند و تقريبا ميتوان گفت بيشتر اين آثار را استفاده كردند. مثلا نظريه قبض و بسط متأثر از مقدمه مفصلي است كه در كتاب «الامام الشافعي و تاسيس الايدئولوجيه الوسطيه» آمده است. اين كتاب مقدمه مفصلي دارد و تقريبا همان اصولي كه در قبض و بسط ميبينيم در مقدمه اين كتاب آمده است يا بحث تجربه نبوي نيز همين طور كه در آن معناي متن و تاريخيت آن را بحث كرده است و خيلي از بحثهاي ديگري كه نصر حامد در كتابهايش مطرح كرده است با فاصله زماني اندكي روشنفكران ما هم همان مطالب را مطرح كردند. نميخواهم بگويم همه روشنفكران ما متاثر از نصر حامد هستند ولي آنهايي كه توانايي مطالعه متون عربي را داشتند بهره زيادي بردند.
ادعاي مسبوق به سابقه بودن آراي امثال ابوزيد و سروش در مورد تفسير قرآن و موضوعات مشابه، تا چه اندازه قابل قبول است؟
آراي ابوزيد متاثر از چند جريان فكري در جهان عرب است. يك نمونه آن مباحثي است كه طه حسين در مورد زمان عرب جاهلي مطرح كرده است. ابوزيد ميگويد من دارم بمبي كه طه حسين در انديشه جهان عرب منفجر كرده را توسعه و آثار و تبعاتش را افزايش ميدهم. همچنين ابوزيد تحت تأثير انديشههاي امين خولي است. امين خولي استاد بزرگي بود كه 3 جريان مهم در ميان شاگردانش پيدا شد؛ يك جريان چپ اسلامي است كه حسن حنفي و ديگران در آن فعال هستند. جريان ديگر راست اسلامي است كه نصر حامد ابوزيد جزو رهبران آن محسوب ميشود و جريان معتدل و ميانهرو كه عايشه عبد الرحمن سردسته آنها بوده است. در ميان اينها نصر حامد كه به راست اسلامي مشهور شده از اين جهت با امين خولي موافق است كه قرآن را به سياق تاريخياش محدود ميكند و خيلي از دلالتهاي قرآن كه در طول تاريخ پيدا شدند را حذف ميكند و معتقد است كه خيلي از جريانهاي مهم سياسي در طول تاريخ اسلام از توسعه بيش از حد دلالتهاي قرآن پيدا شدند.
موضع نهايي ابوزيد نسبت به متن و ثابت و سيال بودن آن و فهم و ثابت و سيال بودن آن چيست؟
نصر حامد قائل است كه دلالتهاي قرآن سياقمند هستند و به صدر اسلام مربوط ميشوند.
دلالتهاي سيال به شكلي كه دلالتهاي علمي، فلسفي، فقهي و امثال اينها در طول تاريخ پيدا شدند را نميپذيرد. معتقد است تنها آن دلالتهايي كه در صدر اسلام بودند قابل قبول هستند و از طرف ديگر هم خيلي از موارد ميگويد سياق آيات از بين رفته و مشخص نيست كه شأن نزول آنها چه بوده است و...، لذا دلالتهاي قرآن را خيلي مخفي ميداند و خيلي از دلالتهايي كه بعدا در تاريخ اسلام به وجود آمده را به كنار ميگذارد. در 14 قرن گذشته مسلمانان خيلي خوب تلاش كردند كه با يك سري بحثهاي روشي نشان بدهند كه چگونه دلالتهاي قرآن توسعه پيدا ميكند و در طول تاريخ رشد ميكند يا مصاديق جديدي پيدا ميكند، ولي نصر حامد به اين بحثها و بحثهايي كه در سنت ما شكل گرفته نظر ندارد. نصر حامد قائل است كه بيشتر دلالتهاي قرآن منطبق با صدر اسلام هستند و دلالتهاي سيال به آن معنايي كه دلالتهاي قرآن توسعه پيدا كند وجود ندارد.
آینده پژوهی ضیاءالدین سردار پاکستانی الاصل در اسلامی سازی علوم
ضیاءالدین سردار، نو...
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان