⚡️سفرنامه خواندنی یک مصری در ایران

➣ https://eitaa.com/muslimnair مُسْلِمْنا


📚 مسافرالکنبه(عربی) یا Couch Surfing (کوچ سرفینگ) به معنای کاناپه گردی است.

📚 کاناپه گردی، مدلی از سفرهای ارزان قیمت بین المللی است که هزینه اقامت و تغذیه برعهده میزبانان کشورها قرار دارد. سفرنامه هایی که در اثر این مسافرت ها نوشته می شود؛ به دلیل غیر رسمی و مردم شناسی غنی، بسیار ارزشمندتر از سفرهای رسمی و از پیش برنامه ریزی شده هستند.

📚 نوشته های مشابهی همچون گزارشات سفر دوّم و غیر رسمی رضا امیرخانی به کره شمالی در «نیم دانگ پیونگ یانگ»، سفرنامه «۹۷۶ روز در کوچه پس کوچه های اروپا» اثر محمّد دلاوری و «سفرنامه نیویورک» محمدصادق رسولی و گزارشات بی بدیل او از منهتن که در فضای مجازی منتشر شده از این دست هستند.

📚 اخیرا انتشارات «سپیده باوران» کتاب«مسافرالکنبه فی ایران» نوشته «عمرو بدوی مصری» را با ترجمه «محمدرضا مروارید» با عنوان«مسافر کاناپه گرد در ایران»به فارسی ترجمه کرده است. این سفر که در سال ۱۳۹۴ انجام شده پس از دوازده مرتبه چاپ عربی، نهایتا به فارسی ترجمه شده است. در اهمیت این کتاب همین بس که «فهمی هویدی» نویسنده و روزنامه نگار شهیر مصری خطاب به بدوی گفته: « من را با اطلاعات تازه‌ای درباره ایران که آنها را در جای دیگری ندیده بودم، آشنا کردی، متشکرم و امیدوارم که از بازگویی نکته‌هایی که در سفرهای ديگر هم با آنها روبه‌روبه‌رو می‌شوی، دریغ نورزی». به همین مناسبت بخش هایی از آن را تقدیم می کنیم.

📚«مسافر کتاب ما، در سال‌های سفرش، جوانی است سی‌وهفت ساله و کتاب‌خوان که همين کتاب خواندن او را به سفری بيست‌روزه کشانده تا به رغم پرهيز دادن‌های مکررِ دوستانش، راه ايران را در پيش بگيرد و از شيراز شروع کند، به اصفهان و يزد و کاشان و قم برود و از تهران راهی قزوين و رشت شود و سرانجام به مشهد بيايد و از اين‌جا راه هرات را در پيش گيرد.

📚 مسافر ما يک مسلمان مصری اهل قاهره است که به دليل نبود رابطه سياسی ميان دو کشور، برای آمدن به ايران با دشواری‌های زيادی روبه‌رو بوده، اما چون عزم سفر داشته همه آنها را بر خود هموار کرده و به نتيجه هم رسيده است.

💥«من امروز نماز خودم را در يکی از مساجد شيعيان ايران خواندم و هيچ کس حتی با يک کلمه مزاحم من نشد. برخلاف آنچه زياد شنيده بودم، که شيعيان بر اهل سنت فشار می آورند و قصد شيعه کردن آنها را دارند و از آن در واهمه بودم، هيچ کسی مانع من نشد و من نمازم را بی آن که به سراغ من بيايد و از من چيزی بپرسد، به جا آوردم.

⚡️ از تندروهای سَلفی مصر تعجب می کنم که فکر می کنند اگر گردشگران ايرانی به مصر بيايند، خواهند کوشيد تا مصری ها را به تشيع فرا بخوانند و برای همين است که بايد آنان را از آمدن به اين کشور منع کرد. در حقيقت، هر کسی که پولش را داشته باشد، جدای از اين که سنّی باشد يا شيعه، بايد بتواند برای گردش و تفريح به مصر برود.

🆔 برای مطالعه گزارش هایی از این سفرنامه به کانال تلگرامی پریشان خوانی مراجعه کنید.
https://t.me/post_book

مسافر کاناپه‌گرد در ايران؛ عَمرو بَدَوی، ترجمه محمدرضا مرواريد

مشخصات نویسنده:

× متولد ۱۹۸۰ در استان الشرقيه مصر(42ساله)

× دارای مدرک کارشناسی بازرگانی ۲۰۰۱

× کارشناسی ارشد تحليل مالی

× با سابقۀ سال‌ها کار در بانک‌های خصوصی و شرکت‌های سرمايه‌گذاری

× مدير سرمايه‌گذاری در يک شرکت منطقه‌ای توليد نفت و گاز طبيعی

× تا کنون به ۴۰ کشور و ۱۰۰ شهر دنيا سفر کرده و از سال ۲۰۰۹ به صورت حرفه‌ای مشغول عکاسی است و دوره‌های متعدد عکاسی و تهيه فيلم و عکس مستند را گذرانده و اکنون نيز به تورگردانی در کشورهای مختلف مشغول است.

 

سفرنامه آينه‌ای است که زشت و زيبای سرزمين‌ها و خوب و بد مردمان را ـ با داوری نويسنده‌اش ـ به ما نشان می‌دهد و آن را در دل تاريخ به ثبت می‌رساند و تا روزگارانی دراز ماندگار می‌کند. با خواندن سفرنامه‌ است که رؤيای سفر در دل خواننده جان می‌گيرد، و گاه تا جايی پيش می‌رود که بار می‌بندد و راهی آن ديار می‌شود تا تجربه‌های نويسنده را خود، به‌چشم ببينند و به گوش بشنود و لذتی را که از کلمات سطر سطر کتاب برده با قدم زدن و نشستن و برخاستن در آن سرزمين، مزه‌مزه کند.

 

نوع ديگری از سفرنامه نيز هست؛ آن‌جا که ديگران به شهر و ديار ما آمده‌اند و از رفتارها و گفتارهای ما نکاتی را ديده و شنيده و آنها را به قضاوت نشسته‌اند و در دل کتاب‌ها جاودانه کرده‌اند. کتابی که پيش روی شما است، از همين دست سفرنامه‌ها است. ترجمه اين دسته از کتاب‌ها، که البته شمارشان در سال‌های اخير به‌شدت رو به کاستی گذاشته، می‌تواند ما را با نگاهی که ديگران به ما دارند آشنا سازد و بر آنچه چشم به آنها بسته‌ايم آگاه کند. کسی که رنج سفر را - در کنار لذت‌هايش - به‌جان می‌خرد و روزان و شبانی را در سرزمينی ديگر سپری می‌کند، به هر نيتی که آمده باشد، با پديده‌ها، کنش‌ها، فرهنگ‌ها، و سبک تازه‌ای از زيستن روبه‌رو می‌شود و تعاملات و ارتباطاتی را مشاهده می‌کند که گاه حيرت‌زده و گاه ناباورانه بدان‌ها می‌نگرد؛ اين حيرت و ناباوری زمانی رو به فزونی می‌گذارد که مسافر بر پايه اطلاعاتی که پيش‌تر به دست آورده، گمان و تصوری را برای خود آفريده و اينک واقعيت را گاه در تضادی آشکار با آن می‌بيند.

 

مسافر کتاب ما در سال‌های سفرش، جوانی است سی‌وهفت ساله و کتاب‌خوان که همين کتاب خواندن او را به سفری بيست‌روزه کشانده تا به رغم پرهيز دادن‌های مکررِ دوستانش، راه ايران را در پيش بگيرد و از شيراز شروع کند، به اصفهان و يزد و کاشان و قم برود و از تهران راهی قزوين و رشت شود و سرانجام به مشهد بيايد و از اين‌جا راه هرات را در پيش گيرد. مسافر ما يک مسلمان مصری اهل قاهره است که به دليل نبود رابطه سياسی ميان دو کشور، برای آمدن به ايران با دشواری‌های زيادی روبه‌رو بوده، اما چون عزم سفر داشته همه آنها را بر خود هموار کرده و به نتيجه هم رسيده است.

 

 

مسافر ما مسلمانی است اهل سنت که گوشش پر از صدای تبليغاتی است که بر ضد تشيّع شنيده و برنامه‌اش اين بوده که برای درگير نشدن با اين مسائل راه گريزی بيابد، اما همين که پايش به ايران رسيده، همه آنها را نادرست ديده و آشکارا اظهار داشته است که زيسته‌هايش هيچ يک از شنيده‌هايش را تصديق نمی‌کند. او گاه و بی‌گاه به اين نکته مهم گريز می‌زند و بر داعيه‌های ناروايی که آنها را تبليغات نوارهای کاستی در کشور خودش می‌خواند، می‌شورد و خوانندگانش را با واقعيت‌های سرزمين ما آشنا می‌کند. مسافر ما اهل مطالعه است، تاريخ را می‌داند، سياست را می‌فهمد و اقتصاد را که اتفاقاً رشته تحصيلی و شغل شاغل او است ياد دارد و برای همين است که به هر مناسبتی از اين مقولات می‌‌نويسد و ابعاد موضوع را می‌کاود.

 

مسافر کتاب ما با تور به ايران نيامده، در هتل نخوابيده، با اتوبوس‌های گردشگران به اين سو و آن سو نرفته، بلکه در خانه‌های ايرانيان خوابيده، با آنان ناهار و شام خورده، همراه آنان به تفريح رفته، و مانند يک ايرانی در تاکسی و اتوبوس نشسته و به اين شهر و آن شهر سفر کرده است. ويژگی‌های اين نوع سفر کردن و امتيازهای آن را خودش به‌تفصيل و به‌خوبی، چه در مقدمه و مؤخره کتاب و چه در لابه‌لای گزارش‌هايش نشان داده و آن را لَونی ديگر از سفر دانسته که به لطف دنيای ديجيتال امروز دستياب شده است. ويژگی‌های اين گونه سفر را خود وی در مقدمه‌اش بر کتاب نوشته، و تکرار آن به قلم مترجم زياده‌گويی است.

 

عمرو بدَوی را بايد مسافری «کاناپه‌خواب» يا به تعبير بهتر، «کاناپه‌گَرد» شمرد که گرچه اين نخستين کتاب او است، اما نسخه عربی آن در فاصله اندکی به چاپ هفتم رسيده و بازتاب‌های بسياری را در ميان خوانندگان و گردشگران مصری برانگيخته است. اين کتابش با نام «مسافر الکَنَبة في ايران» تازگی به انگليسی هم ترجمه شده و کتاب ديگرش که سفرنامه افغانستان او است، به‌زودی انتشار خواهد يافت.

 

من با موافقت نويسنده، که پس از سفر و از رهگذر فضای مجازی با او آشنا شدم، به ترجمه اين کتاب پرداختم و کوشيدم که پيام او را آن طور که او خواسته است انتقال دهم، و تنها پاره‌های بسيار اندکی را که جز بر حجم اثر نمی‌افزود، با نظر خود وی نياوردم.

سفرنامه بدَوی آن قدر خواندنی و جذاب است که شايد بتوان آن را الگوی سفرنامه‌نويسی امروز شمرد؛ زيرا نه آن گونه غرق رخدادهای روزانه می‌شود که رشته ماجرا را از دست بدهد و نه آن قدر در دل تاريخ فرو می‌رود که خواننده را به سردرگمی کشاند؛ بيش از اين جايی برای سخن من نيست که گفتنی‌ها را خودش گفته و خواندنی‌ها را خودتان خواهيد خواند. تنها اين نکته می‌ماند که اميدوارم توانسته باشم حق سخن را آن طور که هست ادا کنم؛ خوبی‌هايش را به پای قلم روان و نثر سليس نويسنده بگذاريد و نادرستی‌هايش را به پای منِ مترجم.

 

 

 

 

پس از سفرهای کوتاه و بلندی که به ۴۰ کشور و بيش از ۱۰۰ شهر در گوشه و کنار دنيا داشتم، بالاخره تصميم گرفتم خاطرات يکی از اين سفرها را که به نظر خودم با همه سفرهای قبلی تفاوت دارد، بنويسم. اهميت اين مسافرت به چند مسأله برمی‌گردد، يکی آن‌که سفر به کشوری است که بسياری از هموطنان من به دليل ترس از ناامنی يا شرايط متفاوت سياسی يا باورهای نادرست در باره مردم و اوضاع زندگی در آن کشور، هرگز به آنجا نرفته‌اند. ديگر آن‌که سفر من گرچه برنامه و نقشه کلی نسبتاً روشنی داشت، اما اين گونه بود که تک و تنها به شهرهايی رفتم که برای آنها هيچ پيش‌بينی خاصی نداشتم، و از همه مهم‌تر شيوه اقامت منحصر به فرد من بود که بيشتر اوقات را به سکونت در خانه‌های ايرانی‌ها و هم‌صحبت شدن با آنان سپری کردم و تا جايی که توانستم، در طول اين سفر بيست‌روزه، هم‌خانه شدن با افراد مختلف و جابه‌جا شدن از اين سرا به آن منزل و از اين تخت به آن مبل را بر اقامت در هتل ترجيح دادم.

 

عزم سفر

 

خيلی‌ها به‌اشتباه گمان می‌کنند که ايران از نظر امنيت کشور خطرناکی است؛ زيرا به دليل اختلافات سياسی ايران با غرب و به تعبير جرج بوش پسر، رئيس جمهور اسبق ايالات متحده، قرار گرفتن اين کشور در محور شرارت، آن قدر که رسانه‌های دنيا اخبار و گزارش‌های منفی از اين کشور پخش می‌کنند، پيشاپيش اين احساس در آدم پيدا می‌شود که ايران از امنيت برخوردار نيست، مردمانش تروريست‌هايی افراطی هستند و با هر کسی که از خارج بيايد دشمنی دارند. يکی از دوستان من فکر می‌کرد که هر کس به ايران برود، همه تحرکات روزانه‌اش تحت نظر پليس امنيتی قرار می‌گيرد، و يا به اين دليل که سلامت شخصی مسافر همواره در معرض خطراتی از قبيل دزدی و ايجاد محدوديت از سوی مردم متعصب اين کشور است، بايد ايران را نامطمئن دانست.

 

دليل ديگرِ ترس بسياری از مردم و به‌خصوص جهان سومی‌هايی مثل من که با گذرنامه به اين سو و آن سوی دنيا می‌روند، اين است که سفر به ايران و ثبت مُهر رواديد اين کشور روی برگه‌های گذرنامه، شايد هنگام درخواست‌های بعدیِ ويزا برای سفر به يکی از کشورهای اروپايی يا آمريکا يا ديگر کشورهای جهان اول، برای صاحب آن مشکلات امنيتی ايجاد کند. من هم چند سالی نگران همين امر بودم، اما بالاخره تصميم گرفتم به اين ريسک دست بزنم و با گذرنامه تازه‌ام به ايران بروم و نهايتاً پس از برگشت، پاسپورت خودم را پاره کنم و با اين بهانه که آدرس من تغيير کرده است يا شغل خودم را عوض کرده‌ام، برای صدور يک گذرنامه جديد تقاضا بدهم. ولی بعد از برگشت از ايران، ناگزير شدم که با همان گذرنامه‌ای که مُهرهای نامطلوبی! در آن است، بلافاصله به اروپا و آمريکا بروم و با هيچ مشکلی هم مواجه نشدم و توانستم بدون هيچ مسأله‌ای، ويزای آلمان و انگلستان را هم بگيرم و با رواديدی که قبلاً داشتم، وارد خاک آمريکا شوم.

 

وانگهی، برخی از ساکنان کشورهای پليسی مثل مصر، بعد از برگشت از جاهايی مانند ايران که روابط سياسی‌شان با مصر دستخوش بحران است، دچار ترس و وحشت می‌شوند؛ خيلی از دوستان من يقين داشتند که من هم در معرض چنين مشکلی قرار خواهم گرفت، ولی شخصاً هيچ باکی نداشتم و بدون هيچ واهمه‌ای خودم را برای هر سرنوشتی آماده کرده بودم. يکی از دوستان به شوخی گفت که به‌خصوص در اين دوره‌ای که دولت ما شعار مبارزه با تروريسم را سر داده است، دست آخر، بايد خاطرات سفرت را در يکی از سلول‌های زندانيان سياسی کشور بنويسی. من اما به‌سلامت به خاک ميهن رسيدم و مطلقاً گرفتار هيچ محدوديت امنيتی نشدم.

 

در نهايت، بعضی از تندروهای دينی اعتقاد دارند که من به دليل گرايش به مذهب سنی، در سفر به کشوری با اکثريت شيعه با دشواری‌های زيادی روبه‌رو خواهم شد و آنها يا مرا تحت فشار خواهند گذاشت، يا از من خواهند خواست که از مذهب آنان پيروی کنم. دوست ديگری با اظهار خوشحالی گفت: «حتماً اونجا بايد يک ازدواج موقت هم داشته باشی تا براشون ثابت بشه که اهل سنت، به‌ويژه در اين موضوع حاضرند که از شيعه‌ها تبعيت کنند!» اين دوست من به‌نادرستی باور داشت که خيابان‌های ايران پر از مواردی برای اين کار است؛ در حالی که هيچ کدام از اين حرف‌ها پايه و اساسی ندارد.

 

 

پيش از سفر، يکی از دوستان به من گفت که «اونجا همه‌شون شيعه نيستند، بلکه مسلمان هم پيدا می‌شه». خدايا رحم کن؛ اين نادانی چيست که همه جا را فرا گرفته است؟ متأسفانه خيلی از افراطی‌ها و حتی مردم عادی نگاه نادرستی به شيعيان دارند و از مذهب جعفری که بيشتر شيعيان جهان از آن تبعيت می‌کنند آگاهی درستی پيدا نکرده‌اند، در حالی که نهاد سنیِ الازهر، بر مذهب شيعه به عنوان يک کيشِ اسلامی صحه گذاشته است.

 

اما موضوعی که خانواده و دوستان من پيش از سفر اطلاعی از آن نداشتند اين بود که تصميم گرفته بودم بعد از پايان سفر به ايران، با شوق و ذوق بيشتری راه افغانستان را در پيش بگيرم؛ گرفتن ويزای افغانستان از مصر سختی‌های زيادی دارد؛ بنابراين خواهم کوشيد تا از طريق ايران وارد خاک افغانستان شوم و دست به ماجراجويی تازه‌ای بزنم که اميدوارم با موفقيت و سلامت به سرانجام برسد. اعتراف می‌کنم که سفر به افغانستان واقعاً خطرناک است، ولی ريسکی است که اگر درست برنامه‌ريزی شود، احتمالاً عاقبت خوبی به دنبال خواهد داشت. پيش از سفر، با کسانی که قبلاً به آنجا رفته بودند ديدار کردم و تصميم گرفتم که در حد امکان، به همه آموزش‌های آنها پايبند باشم. اين مرحله از سفر اما موضوعی است که اگر خدا بخواهد در کتاب ديگری به آن خواهم پرداخت.

 

يکّه و تنها؟

 

«اگر تا به حال تنها سفر نکرده‌ای، لازم است برای يک بار هم که شده، اين کار رو انجام بِدی» اين نصيحت زياد به گوشم خورده است، ولی تا پيش از آن‌که به آن عمل کنم در باورم نمی‌گنجيد. قبل از اين، چه برای کار و چه برای گردش، تک و تنها به چند کشور رفته بودم، ولی آن سفرها بسيار کوتاه بود و از چند روز تجاوز نمی‌کرد. در اين سفر که طولانی‌ترين سفر زندگی‌ام بوده است، اهميت و لذت مسافرتِ به‌تنهايی را احساس کردم. واقعاً آزادی است، آزادی کامل برای هر نوع تصميم‌گيری خصوصی، از انتخاب مسير سفر و محل‌های اتراق و تغيير آسان برنامه‌ها گرفته تا برگزيدن وسيله نقليه و زمان‌ها و مکان‌های بازديد، و از اقامت در هتل يا خانه يک فرد بيگانه يا حتی در پايانه مسافربری گرفته تا خوابيدن در خودرو کرايه‌ای که در ميان کوه‌ها پيش می‌رود. شايد خواسته باشی در يکی از شهرها يکی دو روز بيشتر بمانی تا روش پختن يک غذای محلی دلچسب را ياد بگيری، يا يک هفته بيشتر در جايی بمانی تا با سرگرمی تازه‌ای آشنا شوی، يا چند ساعت بيشتر در يک کافه بنشينی تا بی هيچ واهمه‌ای که از قافله عقب بمانی، از نوشيدن قهوه و خواندن کتاب دلخواهت لذت ببری، يا خواسته باشی يک شب را تا دم صبح بيدار خوابی بکشی به اين اميد که برآمدن آفتاب از نوک قله يک کوه را تماشا کنی، يا از يک کوه صخره‌ای بالا بروی تا فرو خفتن خورشيد و زبانه‌های آتشين آن را به نظاره بنشينی؛ زنجيره‌ای بی‌پايان از تصميم‌های عاقلانه و نابخردانه‌ای که برای هيچ کدامشان لازم نيست که به فکر همسفر خودت باشی.

 

🔹سفرِ تنهايی امتياز ديگری هم دارد که اگر با يک گروه يا حتی يک نفر ديگر همراه باشی شرايطش به‌راحتی فراهم نمی‌شود، و آن سهولت آشنايی با ساکنان بومی هر منطقه يا ديگر مسافرانی است که آنها هم به‌تنهايی راه سفر را در پيش گرفته‌اند؛ فقط از اين رهگذر است که در طول سفر آشنايی‌های تازه‌ای شکل می‌گيرد و دوستی‌های جديدی پيدا می‌شود که شايد در طول زندگی ادامه پيدا کند؛ آنها از تو می‌خواهند که در ماجراجويی‌هايشان مشارکت کنی، تو را برای شنيدن پندها و نصحيت‌هايشان انتخاب می‌کنند، و تو چه‌ بسا در برنامه مسافرت خودت تغيير اندکی بدهی تا در يکی از سفرهای لذت‌بخش اکتشافی با آنان همراه شوی. مطمئن باش که در اين مسير لذت‌های بيشتری نصيب تو خواهد شد، شايد با فرد برجسته‌ای روبه‌رو شوی که برای هميشه زندگی تو را دگرگون کند، يا نيمه ديگر تو که سال‌ها بيهوده او را می‌جسته‌ای در انتظارت باشد، يا حتی مزه خاصی را در يک خوراک بچشی! تو چه می‌دانی که تقدير برای تو چه حکمی کرده است؛ پس بايد روانه شوی تا خودت آن را پيدا کنی. شکی نيست که سفر با دوستان لذت خاص خود را دارد، من هم سفرهای زيادی با دوستان رفته‌ام، ولی وقتی با آنها باشيم غالباً سرگرم يکديگر هستيم و خيلی کم پيش می‌آيد که با ديگر مسافران يا مردم شهرهايی که به آنجا سفر کرده‌ايم هم‌صحبت شويم.

 

نداشتن همسفر اين فرصت طلايی را برای تو فراهم می‌کندکه دور از آشنايان، با خود خلوت کنی، و به کشف دوباره شخصيت خودت و نکات پنهانی بپردازی که در باره خودت نمی‌دانسته‌ای. من خودم به دليل برنامه‌ريزی‌های نادرست يا شايد بدشانسی، تا پيش از اين سفر، نمی‌دانستم که می‌توانم دو سه روز حمام نروم يا برای رسيدن به شهری که در آنجا فقط چند ساعت اقامت دارم، ۱۶ ساعت نشستن در يک اتوبوس درب و داغان را تحمل کنم و همان شب سوار تاکسی بشوم و ۱۰ ساعت راه برگشت را بپيمايم، يا دو شب پشت سر هم را در وسايل نقليه بگذرانم، يا يک شب را در خانه آدم ناشناسی بخوابم که فقط در پايانه اتوبوس با او هم‌صحبت شده‌ام. اين طوری می‌توانی آستانه تحمل و شکيبايی خودت را محک بزنی و مهار خودت را برای ماجراهای تازه و خطرها و شادی‌ها آزاد بگذاری، در چهره آدم‌های دور و برَت خيره شوی و شباهت‌های باورنکردنی خودت را با آنان بفهمی و فرهنگ و پيشينه آنها را بشناسی و خودت را به آنها نزديک کنی.

 

🔹يک همسفر من دستگاه دوربين و چند لنز برای ثبت منظره‌هايی بود که به چشمم می‌آمد، و همسفر ديگرم چند نسخه کتاب کاغذی يا ديجيتال که در سفر و حضَر بهترين دوست هر کسی است. مهم‌ترين کتاب من در اين سفر يک جلد از مجموعه Lonely Planet (LP) بود که به ايران اختصاص داشت. اين مجموعه برای هر کشور راهنمای کاملی تهيه کرده که به کار مسافران آن می‌آيد و در سطوح مختلف، اطلاعات و نقشه‌ها و تصاويری را در اختيار شما می‌گذارد و به نظر من يکی از مهم‌ترين چيزهايی است که در سفرهای گروهی و فردی بايد همراه داشت.




نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0
نظر شما به دست مدیر خواهد رسید
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

شبکه های اجتماعی

محصولات

دانلود کتاب اسما وصفات
نقد مبانی سلفیه جهادی (حکم بغیر ما انزل الله)
نقد مبانی سلفیه جهادی (حکم بغیر ما انزل الله)
برداشتهای نادرست سلفیه جهادی از آیات جهاد
برداشتهای نادرست سلفیه جهادی از آیات جهاد
نقد مبانی سلفی جهادی (استعانت از کفار)
نقد مبانی سلفی جهادی (استعانت از کفار)
نقد مبانی سلفیه جهادی (قاعده من لم یکفر الکافر)
نقد مبانی سلفیه جهادی (قاعده من لم یکفر الکافر)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عدو قریب و بعید)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عدو قریب و بعید)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عذر به جهل)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عذر به جهل)
نقد مبانی سلفیه جهادی (دارالاسلام و دارالکفر)
نقد مبانی سلفیه جهادی (دارالاسلام و دارالکفر)
خروج بر حاکم از دیدگاه اهل سنت
خروج بر حاکم از دیدگاه اهل سنت
داعش تاریخ و افکار
داعش تاریخ و افکار
طالبان تاریخ و افکار
طالبان تاریخ و افکار
القاعده بررسی انتقادی تاریخ و افکار
القاعده بررسی انتقادی تاریخ و افکار
وهابیت بررسی انتقادی تاریخ و افکار
وهابیت بررسی انتقادی تاریخ و افکار
معارف کلامی شیعه
معارف کلامی شیعه
آشنایی با فرق تسنن
آشنایی با فرق تسنن
آشنایی با فرق تشیع
آشنایی با فرق تشیع
سلفیه از گذشته تا حال
سلفیه از گذشته تا حال
مجموعه مقالات فرق تسنن
مجموعه مقالات فرق تسنن
گزیده‌ای از متون کلامی التوحید و العدل
گزیده‌ای از متون کلامی التوحید و العدل
درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه
درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه
گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان
گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان
درآمدی بر فرق تشیع
درآمدی بر فرق تشیع
مجموعه مقالات کنگره جهانی جریان‌‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام
مجموعه مقالات کنگره جهانی جریان‌‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام
نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه
نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه
درس نامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه
درس نامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه
تاریخ الفکر السلفیه
تاریخ الفکر السلفیه
درسنامه جریان شناسی سلفیه معاصر
درسنامه جریان شناسی سلفیه معاصر
پراکندگی سلفی گری و وهابیت در جهان
پراکندگی سلفی گری و وهابیت در جهان
کلینیک فرقه درمانی
کلینیک فرقه درمانی
فرق و مذاهب کلامی اهل سنت
فرق و مذاهب کلامی اهل سنت
جریان سلفی زیدی
جریان سلفی زیدی
دیوبندیه
دیوبندیه
سلفیه جهادی
سلفیه جهادی
اخوان المسلمین
اخوان المسلمین
تاریخ تفکر سلفی گری
تاریخ تفکر سلفی گری
وهابیت تاریخ و افکار
وهابیت تاریخ و افکار
جماعه التبلیغ
جماعه التبلیغ
  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8