مقدمه:
یکی از مهمترین وقایع تاریخ یک کشور وقوع انقلاب در آن می باشد .که از لحاظ بسیاری با اهمیت است و پس از وقوع آن عده ی کسیری قلم تحریر به دست گرفته و در مورد علل و وقایع آن به تحقیق می پردازند و آنرا از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار می دهندتا به علل وقوع وقایع آن بپردازند .بی شک یکی از مهمترین انقلاب های تاریخ انقلاب اسلا می ایران می باشد که در آن مردم یک کشور با رهبری رهبری فرزانه توانستند بر جور و ظلم استبداد پیروز شده و خود را از زیر چکمه های استعمار و عوامل آن بیرون بکشند.
از اینرو تحقیق در مورد این انقلاب و علل و عوامل پیروزی آن یکی از مهمترین وظایف هر محقق است تا به درستی بتوانیم در مورد انفلاب خود ودسیسه های استکبار در مورد آن آگاهی یافته و در مورد حفظ آن و جلو گیری از به انحراف کشیده شدن آن با آگاهی کامل اقدام نماییم.
یکی از حساس ترین صحنه های انقلاب پس از پیروزی آن و آغاز کار آن بود که باید تمام ویرانی های نظام شاهنشاهی را جبران می نمود و اجتماعی جدید با فرهنگی اسلامی و عاری از غرب زدگی ایجاد می نمود.
این دوران که آغاز آن مصادف با دولت دکتر بازرگان بود بسیار حساس بود از این رو همانند بسیاری دیگر در این مورد به تحقیق پرداختم تا تا با گوشه ای از وقایع بعد از انقلاب ودولت بازرگان وعلل سقوط آن بیشتر آشنا گشته و نسبت به انقلاب و ارزشهای آن بیشتر پایبند باشیم.
امیدوارم این مجموعه اندکی بر اطلاعات خواننده نسبت به انقلاب مخصوصا وقایع اولیه آن در دولت موقت بیفزاید.
بازرگان که بود؟
مهدي بازرگان در سال ۱۲۸۶ هجري شمسي در تهران متولد شد. پدرش مرحوم حاج عباسقلي بازرگان (تبريزي)، از تجار ديندار و روشنفكر و سرشناس زمانش بود، كه عليرغم استبداد رضا شاهي، در پايه گذاري برخي فعاليتهاي ديني و اجتماعي، با همكاري مرحوم سيد ابوالحسن طالقاني (پدر آيت الله طالقاني) نقش مؤثري داشت و در دوران نهضت ملّي نيز، در ائتلاف نيروها و جلب حمايت روحانيون و بازاريان نسبت به دكتر مصدق كوشش فراوان نمود.
مهدي بازرگان، تحصيلات ابتدائي خود را در مدرسه سلطاني و دوره متوسطه را در دارالمعلمين مركزي كه از اولين مدارس به سبك جديد بود بپايان رسانيد. او در سال ۱۳۰۶ شمسي، بهمراه گروه محصلين ممتاز اعزامي دولت، به كشور فرانسه رفت و بمدت هفت سال در آن ديار اقامت نمود. بازرگان در ميان دانشجويان اعزامي، اولين ايراني بود كه پس از گذراندن دوران مقدماتي و قبولي در كنكور سراسري وارد تحصيلات عالي در خارج از كشور ميشد، و بخاطر همين موفقيت، مورد تشويق وزير فرهنگ وقت ( مرحوم مرآت) قرار گرفت. نامبرده، علاوه بر اشتغالات درسي در آن دوران، به تحقيق و تتبع در مباني اعتقادي خود كه متأثر از تعليم پدر و تفسير مرحوم ميرزا ابوالحسن خان فروغي در دوران دبيرستان بود، ادامه ميداد و بهمراه مرحوم دكتر يدالله سحابي و مرحوم دكتر محمد قريب، تلاشهايي در اين زمينه مينمود.
سوغات بازرگان از فرانسه چمداني انباشته از تکنيک، دانش فني و عملي و آموزههاي بسيار از رمز و راز پيشرفت اروپائيان بود دانشي که برخلاف تصور رايج، دين او را نيز استوارتر و پذيرفتنيتر ساخته بود. بازرگان در طول حيات خود مسئوليتهاي خطيري چون رياست دانشکدهٔ فني دانشگاه تهران مديريت عامل شرکت ملي نفت و ... را بر عهده داشت.
برخي اقدامات سياسي بازرگان قبل ازانقلاب:
1.تشکيل نهضت آزادي:
در سالهاي آغازين دهه چهل، شاه به اميد اجراي اصلاحات ارضي و خلع سلاح رقباي خود، از فشار سياسي کاست و فضاي سياسي کشور را باز کرد. مهندس بازرگان در اين مقطع حساس تاريخي، با بهرهگيري از تجارب نهضت مقاومت ملي و با همياري عدهاي از ياران خود، در ۲۵ ارديبهشت ۱۳۴۰، نهضت آزادي ايران را بنيان نهاد..
تفاوت عمدهي نهضت آزادي با نهضت مقاومت ملي در اين بود که تفکر مذهبي در نهضت آزادي به مراتب قويتر و ريشهدارتر از نهضت مقاومت ملي بود و هويت اسلامي جامعه ايران، در آن پذيرفته شدهتر بودو شعار آنها نيز مصدقي بودن بود. در بهمن همانسال بازرگان بازداشت و پس از محاكمه طولاني در سال ۱۳۲۴ به ده سال زندان محكوم گرديد.
مهندس بازرگان، آيت الله سيد محمود طالقاني، دکتر يدالله سحابي، مهندس منصور عطايي، حسين نزيه، رحيم عطايي و عباس سميعي از بنيانگذاران نهضت آزادي ايران بودند
پس از واقعه 15 خرداد که امام (ره )دستگير شدند دکتر بازرگان و چند تن ديگر از سران نهضت آزادي در زندان به سر مي بردند اين نهضت اعالميه هايي در حمايت از روحانيت صادر مي نمودو بعد از آزادي امام از زندان نيز عده اي از دانشجويان عضو اين گروه به خدمت امام مشرف شدند که امام آنها را دلداري دادند و گفتند که نگران مهندس ويارانشن نباشند.
پس ازفضاي باز سياسي مهندس بازرگان و چند تن ديگر از يارانس فرصت مقاله نويسي يافتند و اقداماتشان در روزنامه هاي کيهانواطلاعات چاپ مي شد.
2.عضويت در شوراي انقلاب :
از ديگر اقدامات سياسي مهندس بازرگان عضويت در شوراب انقلاب بود.که در22 دي 1357 بنا به فرمان امام خميني (ره) تشکيل شدو به عنوان اساسي ترين رکن قدرت سياسي و اجرايي انقلاب اسلا مي بودکه هدف از تشکيل آن ازديدگاه امام خميني (ره) بررسي شرايط براي براي تاسيس دولت انتقالي و فراهم ساختن شرايط اوليه آن بود.
حضرت امام ره ، آيت الله مرتضي مطهري ، آيت الله دکتر سيد محمد بهشتي ، آيت الله سيد عبدالکريم موسوي اردبيلي ، دکترمحمد جواد باهنر و حجت الاسلام والمسلمين اکبر هاشمي رفسنجاني را به عنوان هسته اوليه شوراي انقلاب تعيين کردند و اجازه دادند که افراد ديگر بااتفاق نظر اين پنج نفر اضافه شوند و در جلسات ابتدايي تصميم بر اين شد که حتي الامکان ترکيب شورا از اعضاي روحاني و غير روحاني به نسبت مساوي و نزديک به هم باشد . اعضاي ديگر اين شوراعبارت بودند از : حجت الاسلام والمسلمين سيد علي خامنه اي ، آيت الله سيد محمود طالقاني ، آيت الله مهدوي کني ، احمد صدر حاج سيد جوادي ، مهندس مهدي بازرگان ، دکتر يدالله سحابي ، مهندس مصطفي کتيرايي ، سرلشکر ولي الله قرني و سرتيپ علي اصغر مسعودي.
مهندس بازرگان اقدامات سياسي بسياري در اين مدت انجام دادند که در اين جا مجال بازگويي آن نيست.
در اين جا فقط به بررسي تشکيل دولت موقت واعمال و رفتار و وقايع آن مي پردازيم تا شايد در اين بين به علل سقوط آن پي ببريم :
تشکيل دولت موقت:
در روز 15 بهمن 1357 با پيشنهاد شوراي انقلاب در مدرسه علوي در جنوب تهران ،محل سکونت موقت امام خميني (ره)،مهندس بازرگان رسما به سمت نخست وزيري از جانب امام برگزيده شد ورسما مامور تشکيل کابينه شد .
وظيفه دولت موقت از ديدگاه امام خميني انجام مقدمات لازم براي رفراندوم تغيير رژيم ،برگزاري مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس بود و در واقع بازرگان وظيفه فراهم کردن بستر قانوني براي انقلاب را بر عهده داشت.
امام خميني براي گرفتن راي اعتماد دولت مهندس بازرگان از ملت از مردم خواستند تا از طريق مطبوعات و تظاهرات آرام وي را تاييد کنند و گفتند :"من او را سالهاي طولاني است که مي شناسم و مردي است فاضل و معتقد به دين و امين به ملت و او را بدون گرايش به چيزي که برخلاف مقررات شرعي است انتخاب کردم و يک نفر عادي ديگر نيست بلکه رييس يک دولت شرعي است و ملت ملتزم به اطاعت از وي مي باشند."
جامعه روحانيت مبارز تهران نيز مردم را براي انجام يک راهپيمايي در 19 بهمن 1357 به نشانه حمايت از دولت موقت فراخواندند واعلام داشت چون رهبر انقلاب چنين درخواستي نموده اند بايد با راهپيمايي حمايت خود را از وي ثابت کنبم.مردم نيز به خيابانها ريختند و با شعارهايي حمايت خود را از مهندس بازرگان عنوان کردند..
شرايط سیاسی آن زمان :
بازرگان در شرايطي به سمت نخست وزيري انتخاب شد که شاه از کشور خارج شده بود و دولت بختيار روي کار بود و مردم نيز دست به اعتصاب هاي گسترده اي زده بودند و اغلب امور از جريان عادي افتاده بود.
وقتي خبر انتصاب بازرگان به بختيار رسيد گفت:"ما يک مملکت داريم و يک مملکت به يک حکومت نياز دارد و اين حکومت نيز يک ارتش دارد و تهديد کرد اگر بازرگان وارد عمل شود ،ضرر خواهد کرد چون ما او را متوقف خواهيم نمود .”
ولي بازرگان در جواب سعي در آرام کردن اوضاع داشت و مايل به تشديد بحران نبودو گفت:"اميدوارم مشکلات از طريق مذاکرات حل شود وکار به مراحل خطرناک کشيده نشود." (2)
ولي دولت بختيار هر چه تلاش کرد نتوانست خود ار به مردم بقبولاند و وقتي ديد تلاشهايش به نتيجه نمي رسد قبول کرد که با اين شرط نخست وزيري را رها کند که دوباره او را انتخاب کنند و براي انتخاب اعضاي کابينه از مشورت رهبري انقلاب بهره ببرد که اين پذيرفته نشد و سرانجام نيز با افزايش مقاومت مردم در برابر دولت بختيار و نيز تمرد همافران ،افسران ودرجه داران از فرماندهان ارشد خود و اعلام همبستگي آنها با امام و مردم حکومت بختيار را سرنگون کرد وارتش با امام و انقلاب اعلام وفاداري کرد و بختيار نيز مخفيانه از کشور خارج شد و به فرانسه گريخت.با خروج بختيار ،دولت بازرگان عملا اختيار امور اجرايي کشور را در دست گرفت.
1.رضوی ، مسعود ، هاشمی و انقلاب ، همشهری ، 1376 ، ص154
.2همان ، ص152
منبع: گروه تاریخ اندیشه ی معاصر
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان