سلفی­ها سالیانی طولانی در مناطق دورافتاده فعالیت می­کردند و از هرگونه رویارویی با دولت پرهیز داشتند و از خلأهای موجود در فضای دینی استفاده می­کردند. «اخوان‌‌المسلمین» با مشارکت گسترده در سندیکاها و زندگی سیاسی، از توجه به سلفی­ها غافل شد. حتی با وجود افزایش شبکه­های ماهواره­ای دینی­ که سلفی­ها بر آن تسلط داشتند، کسی باور نمی­کرد که درصد محبوبیت جریان سلفی در معادلات سیاسی بالا باشد؛ زیرا از یک سو آنان را بی­طرف می­دانستند و از سوی دیگر، تصور می‌کردند که سلفیت، یک قدرت امنیتی است که دستگاه حاکم، بر اساس منافع خود، گاه آن را مهار می‌کند و گاه به‌کار می‌گیرد.

نویسنده کتاب «احمد زغلول شلاطه» در سه فصل این کتاب، نقشه سلفیت مصر را ترسیم و زوایای مختلف این جریان که سال­ها مخفی مانده است را نشان می‌دهد. وی ابتدا معنای اصطلاحی واژه «سلفیت» را بررسی می­کند و ردپای آن را در عصر ما و به صورت دقیق از زمان امام «محمد بن عبدالوهاب» پی می­گیرد. وی رویکرد امام «احمد بن حنبل» و «ابن‌‌تیمیه» را در یک چارچوب تشکیلاتی بازسازی کرده است؛ چارچوبی بسته که به افراط گرایی گرایش دارد. پژوهشگر، وضعیت دینی در مصر و سبک دینداری رایج در جامعه مصری را به چالش می‌‌کشد. سپس در بخش پایانی کتاب، ظهور سلفیت مصر را در قالب یک جریان دینی ـ اجتماعی بررسی می­کند. انجمن­های رسمی مانند انجمن «الشرعیة» و انجمن «انصار السنة المحمدیة» نمایندگی این جریان را بر عهده دارند.

سلفیت در اصطلاح

نویسنده سلفیت را اصطلاحی بسیار ابهام‌‌آفرین می­داند و در تعریف آن می­نویسد:

«سلفیت عبارت است از یک اسلوب فکری مبتنی بر اتخاذ آرای سلف و اعتماد بدان، همان‌گونه که هست. سپس این آرا را به عنوان مرجعی برای تمام ابعاد زندگی معاصر در نظر می­گیرد».

مؤلف میان «جماعات» و «تشکیلاتی» که خود را منتسب به سلفیت می­دانند، تفاوت نهاده و آنان را بر اساس رویکرد تحول‌‌گرایانه یا محدوده فعالیتشان، به چهار دسته تقسیم می­کند: 1. صلح‌‌‌جویانه ـ اصلاح‌‌‌طلبانه؛ 2. خشونت‌‌طلب ـ تکفیری»؛ 3. داخلی؛ 4. بین­المللی.

نویسنده معتقد است که انجمن­های سلفیِ صلح‌طلب مانند «انصارالسنة» می­توانند محیط مناسبی فراهم سازند تا تعداد بیشتری از جوانان به تشکیلات خشونت‌گرا بپیوندند.

ممکن نیست که بتوانیم از جریان سلفی به عنوان یک نهاد یکدست و بدون تنوع سخن بگوییم؛ لذا پژوهشگر چندین نوع از سلفیت را بررسی می­کند که عبارتند از:

۱. سلفیت جهادی­ که در زمینه تکفیر و عملیات‌های تروریستی گام برمی‌دارد؛ 2. سلفیت اجتهادی­ که میان اهداف و متون و اصل و عصر درمی­آمیزد؛ 3. سلفیتی که خود را در امتداد مکتب محمد بن عبدالوهاب می‌داند و مبارزه با شرک در شعائر و نارسایی‌های موجود در مسائل مربوط به بدعت و نوآوری را در پیش گرفته است؛ 4. سلفیت مرکّب از دیگر سلفیت­ها.

نویسنده سلفیت را به سه دسته اصلی تقسیم می­کند:

۱. سلفیت علمی یا جماعت «الدعوة السلفیة»: گروهی از دانشجویان در شهر «اسکندریه» آن را بنیان نهادند. زمان دقیق تأسیس آن، به اواسط دهه هفتاد بازمی­گردد. این جماعت حامیانی از سراسر مصر دارد که تعداد آنها به صدها هزار نفر می­رسد. «الدعوة السلفیة» تشکیلاتی هرمی و به‌‌هم‌‌‌پیوسته نیست؛ بلکه با عنوان مریدان تعدادی از مشایخ دور هم جمع می­شوند؛ مشایخی مانند: «شیخ محمد حسان»، «شیخ محمد حسین یعقوب» و «شیخ یاسر برهامی». آنان با فعالیت حزبی و مشارکت سیاسی مخالفند و مواضع­شان در راستای سازش با نظام حاکم است. حتی تصمیمات اصلاح‌‌‌طلبانه آنان که توسط «شیخ سعید عبدالعظیم» در سپتامبر 2009 اعلام گردید، با موروثی نمودن قدرت (یا بنابر تعبیر وی: ولایتعهدی) مشکلی نداشت؛ زیرا این امر را راهی برای پایان دادن به اختلافات و کشمکش­ها می‌دانند.

۲. سلفیت «حَرَکی»: همزمان با «الدعوة السفیة» تشکیل شد؛ ولی در یک مسئله مهم با این جماعت اختلاف نظر دارند که عبارت است از: تکفیر حاکمی که به نام دین اسلام حکومت نمی­کند. سردمداران این تفکر «شیخ نشأت ابراهیم»، دکتر «محمد عبدالمقصود» و دکتر «سید العربی» هستند. سلفیت حرکی به دلیل مواضع خود نسبت به دولت و مسئله غزه، از سال 2001 تحت کنترل امنیتی شدیدی قرار دارد.

۳. سلفیت جهادی: در واقع همان جریانی است که با القاعده همبستگی دارد و تفکرات آن را مبنای کار خود قرار داده است؛ ولی عنوان «سلفیت جهادی» را برای خود برگزیده تا حساسیت کمتری را برانگیزد. حضور این جریان در مصر، محدود به چند هسته کوچک است؛ حال آن‌که در لیبی، الجزایر و برخی کشورهای خلیج و شام حضور گسترده­تری دارد.

مقایسه وهابیت و سلفیت

هرچند مؤلف یک فصل کامل را به وهابیت و بنیان‌‌گذار آن اختصاص داده، ولی حتی یکی از نظریات محمد بن عبدالوهاب را هم نیاورده، یا از کتاب­های او که از مراجع مهم سلفیت به شمار می­رود، چیزی بازگو نکرده است. نویسنده به کتاب­های تاریخی­ که وقایع و حوادث را نقل می‌کنند، بسنده می­کند؛ زیرا در عربستان به چاپ رسیده و بازماندگان و برخی از شاگردان عبدالوهاب به تحقیق در مورد این کتاب‌ها پرداخته­اند. معتقدم که بدون ارتباط دادن تألیفات و تفکرات محمد بن عبدالوهاب با مواضع و سیاق تاریخی، نمی­توان تصویر درستی از وی ترسیم نمود.

تصویری که این کتاب از محمد بن عبدالوهاب ترسیم می­کند، به گونه­ای است که خواننده باید محتاط باشد؛ زیرا بر اساس این تصویر، ما با فردی به تمام معنا «ماکیاولی» روبه­رو هستیم. او برای تحقق خواسته­های خود سبک ایهام (توریه) و تقیه را پیشه می­کند و این پرسش را به ذهن می‌آورد: این دین و این فرد که پیوسته نام و مواضع خود را تغییر می­دهد و عقیده‌اش را مخفیانه تبلیغ می­کند، چه مقبولیتی می­تواند داشته باشد؟ از سوی دیگر او تهاجم وحشیانه­ای علیه مسلمانان به راه­انداخته است که با رویکرد اسلامی منافات دارد: «در زمان جنگ، از دین و عقیده خبری نیست؛ بربریتی که چیزی از آموزه­های دینی نمی‌فهمد». در پشت پرده این دین، چیزی جز اهداف سیاسی نهفته نیست؛ هرچند که با اصطلاحات توحید، دعوت و دین آراسته شده باشد: «شکل و سیاق سازمانی همه طرف­ها، به‌روشنی میان سطور کتاب پیداست؛ هرچند که گفت‌وگوها با ظاهری کلامی و از جنس اظهار دین خدا داشته باشد».

نویسنده دیدگاه خود درباره ارتباط خاندان آل‌‌سعود با وهابیت را چنین خلاصه می­کند: «جاه‌‌طلبی­های سیاسی باعث شد تا دین محمد بن عبدالوهاب مورد حمایت قرار گیرد. چه جاه‌‌طلبی­های «عثمان بن معمر» امیر منطقه «العُیینة» و چه جاه‌‌طلبی­های «محمد بن سعود» امیر «الدرعیه»؛ جاه‌‌طلبی­هایی قانونی برای گسترش قلمرو حاکمیتشان. ابن عبدالوهاب نیز نیاز مبرمی به امنیت، حمایت، آرامش و ثبات و آزادی تبلیغ داشت. او گمشده خود را در ابن‌‌سعود یافت. خواست این دو نفر با هم منطبق گشت و مسیر تأسیس و گسترش دولت عربستان و مذهب وهابی یا سلفی در الدرعیه را آغاز کرد».

در این کتاب به محافظه­کاری جریان سلفی در نام‌گذاری «وهابی­ها» اشاره شده است؛ زیرا انتساب به «سلف» نوعی قداست به رویکرد سلفی­ها می­بخشد؛ رویکردی که برای خود برگزیده و برای گسترش آن تبلیغ می‌‌کنند. اختلاف با این رویکرد یا انتقاد از آن، نوعی خصومت با بهترین شخص به شمار می­رود و این شبهه را برای مخاطب ایجاد می­کند که رویکرد سلف صالح یا اجتهادات آنان مورد انکار قرار گرفته است؛ علی­رغم این‌که بهترین شخص، اجتهاد نکرده و بیشترین مسائلی که انسان درباره آن اظهارنظر می­کند، مسائل معاصر است. یعنی نظر تو، نظر سلف نیست؛ بلکه اجتهاد معاصر توست که در ضمن آن تلاش می­کنی در راستای صدور احکام، به کنکاش در رویکرد سلف صالح بپردازی. این فرایندی انسانی و مربوط به زمان معاصر است و اگر شروط آن محقق گردد، طبیعتا از ثواب اجتهاد بهره‌مند می­گردد؛ ولی خود این شروط، هیچ نوع قداست یا تمایزی ندارد.

اوضاع دینی در مصر

نویسنده در طولانی­ترین فصل­های کتاب، نخست به تشریح وضعیت دینی در مصر می­پردازد. او در بیان جزئیات غرق می­شود؛ بدون این‌که بازتاب­های پدیده سلفی در عرصه دینی مصر امروز را تبیین کند؛ تا جایی که فصل دوم (بنابر اهمیت موضوع) به صورت مجزا و مستقل بین فصل اول و سوم قرار گرفته است. عنوان فصل اول «اصطلاح سلفیت و تاریخ وهابیت» و فصل سوم «جنبش­ها و انجمن­های سلفی در مصر» است.

بنابر دیدگاه نویسنده، وضعیت دینی مصر، در پیاده­سازی دین توسط مردم (تدین مردم) بازتاب دارد. بر اساس شرایط فرهنگی متفاوت هر جامعه و تفاوت میان افراد، سبک­های دینداری رایج در جامعه نیز متفاوت است. مؤلف این سبک­ها را تحت تأثیر «معرفت دینی» می­داند. معرفت دینی عبارت است از: «فرهنگ دینی افراد، گفتار و متون دینی­ای که توسط نهادهای دینی یا شخصیت­های دینی منتشر می­گردد».

مؤلف برخی از احکامی که تعمیم‌ناپذیر را تعمیم می­دهد؛ مثلا می­نویسد:

«در صدر جامعه، شیوخی ظاهر­بین با فرهنگ سطح پایین قرار دارند. آنان در مسائل محل اختلاف، نظرات قاطعی صادر کرده­اند و عمر خود را وقف مسائل ظاهری دین نموده­اند؛ مسائلی مانند: کوتاه بودن لباس، ریش گذاشتن، پوشیه زدن و غیره. آنان به جای ژرف­نگری در مسائل اصلی اسلام مانند: گذشت، همکاری، کار و تلاش، بر روی مسائل ظاهری تمرکز کرده‌اند. امروز تفکر به یک امر نادر و کمیاب تبدیل شده است. به کار گرفتن قوه عقل، هلاکت صاحب آن را به دنبال دارد. تکفیر و احکام مربوط بدان، سلاحی است که علیه هر نوع اجتهاد، یا هر نوع دیدگاه مخالف با دیدگاه رایج یا هرگونه تبلیغ برای نوآوری و تجدد به کار گرفته می­شود. با چشم­اندازهای این نومتدینان می­­توانیم حجم فاجعه­ای که این جامعه به سمت آن پیش می­رود را تصور کنیم؛ جامعه­ای که جوانان و نوجوانان آن بدین شیوه می­اندیشند. اینان وقتی به جایگاه قدرت و ریاست برسند چه اوضاعی خواهند داشت؟ نسل بعدی آنان در چه وضعیتی خواهند بود؟ عقولی که تعدد آراء، منابع، رویکردها، گرایش­ها و سرشت­ها را به رسمیت نمی­شناسند. حال آن‌که این مسائل همه از مظاهر زندگی به شمار می­رود. چگونه زندگی می­تواند با انسانی سر سازش داشته باشد که به زن به عنوان موجودی گمراه‌‌کننده و غیر قابل اعتماد می­نگرد؟! کسی که برای زن در خارج از محیط خانه نقشی قائل نیست. زن خارج از قلمرو همسرش جایی ندارد و هیچ مانعی در برابر قدرت مرد وجود ندارد؛ هرچند که ظلم و ستم کند. هر زمان که مرد سر به طغیان و تکبر نهد، چیزی جلودارش نیست، ولی زن باید همیشه مطیع همسرش باشد. صدها هزار صفحه از میراث فقهی طی قرن­ها، بر سلطه و قدرت مرد تأکید می­ورزد و هر گونه رفتاری که مرد با همسرش داشته باشد را مجاز می‌داند؛ از اهانت و سنگدلی گرفته، تا خشونت و نادیده انگاشتن او حتی در ساده­ترین مسائل مربوط به نظافت و پاکیزگی».

معتقدم که این احکام در رابطه با وضعیت جامعه مصر باید مورد بررسی قرار گیرد. بی‌تردید، بررسی وضعیت دینی مصر به طور کلی و وضعیت تدین سلفی به صورت ویژه درهم‌‌آمیخته است. همین درهم­آمیختگی بدین تعمیم دادن منجر گشته که قابل قبول نیست. شکل و ساختار بیان مطالب به صورت نامنظم است؛ به گونه­ای که گاهی در مورد وضعیت دینی مصر سخن گفته می­شود و گاهی در مورد وضعیت سلفیت. گویا دینداری در جامعه مصر، تنها به یک سبک محدود می­گردد و هیچ‌‌گونه تفاوتی در آن دیده نمی­شود.

نویسنده مشخصه­های «نومتدینان» را به صورت خلاصه چنین توصیف می­کند:

«فرهنگ نومتدینان اساسا مبتنی بر شنیده­هاست. دینداری‌‌شان عمیق و ریشه­دار نیست. اطلاعاتی سطحی دارند. بدون فکر و اندیشه، دین و فتوا را می­پذیرند. مرجع او سلفیت ماهواره‌ای است. تعدد آراء در یک مسئله برای آنان پذیرفتنی نیست».

مؤلف به مظاهر شور و شوق اسلام آوردن نیز می­پردازد. او بسیاری از مسائل را متوجه مبلّغانی می­داند که همواره از اقتصاد اسلامی و علوم اسلامی سخن می­گویند. او این تبلیغات را به اقدامات سطحی برخی اسلام‌‌گرایان محدود می­داند که با تلاش­های علمی و روشمندی که از سال­ها پیش آغاز گردیده، قابل مقایسه نیست:

«فراخوان برای اسلامی ساختن علوم، یعنی فراخوانی برای پسرفت. علوم اسلامی نیز محدود در چیزی است که برخی از فقهای محافظه­کار آن را علم نافع می­خوانند و تنها علوم دینی را شامل می­شود».

این برداشت از مفهوم اسلامی ساختن علوم، بسیار دور یا کاملا متناقض است؛ زیرا آن‌‌‌‌گونه که «محمد ابوالقاسم حاج حمد» یکی از پیشگامان اسلامی‌‌سازی علوم می­­گوید، اسلامی ساختن علوم یعنی این‌که یک دستاورد علمی و تمدنی انسان، از ارجاعات فلسفه وضعی در اشکال مختلف آن تفکیک گردد و این علوم در قالب یک سیستم روشمند و علمی ـ دینی غیروضعی بازنگری گردد. این کار فقط افزودن یا گنجاندن عبارات دینی یا آیات قرآن در متون علمی (مثلا روان‌شناسی یا جامعه‌‌شناسی) نیست. پیشگامان این مکتب فکری با این سبک و سیاق مخالفند؛ زیرا یک موضع دفاعی ضعیف به شمار می­رود و آسیب­های آن، هم برای اصطلاح و هم برای کل طرح، بیش از فواید آن است. از سوی دیگر، این فرایند هیچ ارتباطی به آنچه که گفتمان «اعجاز علمی» نامیده می‌شود، ندارد. نویسنده «اعجاز علمی» را مسئله­ای خطرناک می­داند؛ زیرا «علم، متغیر و دین، تا روز قیامت ثابت است».

جنبش­ها و گروه­های سلفی در مصر

نویسنده در فصل سوم، مظاهر رسمی جریان سلفی در مصر یعنی «الجمعية الشرعية» و انجمن «انصارالسنة المحمدیة» را بررسی می­کند و از توجه به چالش‌‌های خیزش دینی­ نیز غافل نمی­نماند. این خیزش توسط «سید جمال‌‌الدین افغانی (اسدآبادی)»، «شیخ محمد عبده»  و «سید محمد رشید رضا»(رحمهم الله)  ایجاد گردید؛ خیزشی دینی که به مثابه پل ارتباطی میان وهابیت عربستان و جنبش اصلاح دینی در مصر عمل کرد و بر بنیان‌­گذاران انجمن­های بزرگ اسلامی مانند «حسن البنا» مؤسس «اخوان‌‌المسلمین» و «محمد حامد الفقی» مؤسس «انصار السنة المحمدیة» تأثیرگذار بود.

با عقب­نشینی و ضعف دولت عثمانی، جوامع عربی در معرض تجزیه و تقسیم و غرب­گرایی قرار گرفتند. همزمان با این رویدادها، تلاش­هایی برای حفظ هویت جامعه، مقابله با انحرافات اخلاقی ـ اعتقادی و جلوگیری از گسترش مسالک صوفیه آغاز گردید. «شیخ محمود السبکی» در محرم سال 1331ق (11 دسامبر 1912) در غزه انجمنی دینی به نام «انجمن دینیِ همکاری عاملان به کتاب و سنت محمدی» تأسیس کرد که به عنوان نخستین انجمن سازمان‌‌‌یافته در مصر، خواستار احیای سنت و مقابله با بدعت بود؛ لذا پیروان آن، به مؤسس وقت این انجمن، لقب «امام اهل تسنن» دادند. این انجمن در آموزش قرآن، ساخت مدارس و مساجد اهتمام ورزید. علاوه بر این، پروژه‌های خیریه گوناگونی را نیز در برنامه داشت و از مشارکت در مسائل سیاسی کاملا پرهیز می‌کرد و حتی فعالیت سیاسی را برای اعضای خود ممنوع اعلام کرده بود.

«شیخ محمد حامد الفقی» یکی از شاگردان «سید محمد رشید رضا» نیز انجمنی دیگر را تأسیس کرد. این انجمن با عنوان «انصار السنة المحمدیة» همزمان با آغاز سال 1345ق (1926م) ایجاد شد و اکنون به بزرگ­ترین انجمن تشکیلاتی سلفیت در مصر تبدیل شده است. این انجمن نزدیک به صد شاخه و هزاران مسجد دارد. علاوه بر این، در خارج از مصر نیز شعبه­هایی دارد. اهداف انجمن عبارت است از:

۱. دعوت مردم به توحید ناب و تمسک به دو منبع اصیل و شفاف یعنی قرآن و سنت؛ 2. حکومت فقط بر اساس آنچه خداوند سبحان مقرر فرموده؛ زیرا او از منافع بندگانش آگاه است؛ 3. مقابله با بدعت و خرافات؛ 4. تمسک به ایمان به صفات خداوند، بدون هیچ­گونه تمثیل یا تأویلی.

این انجمن در مورد زنان موضعی جانبدارنه گرفته و معتقد است ریشه فساد در این است که به زنان اجازه داده شود که به کلوپ­ها و دیسکوها بروند». همچنین خواستار اهمیت دادن به جایگاه مرد شد تا بدین وسیله، مردان بتوانند همواره زنان را مدیریت کنند.

نویسنده پس از این‌که ارتباط انجمن «انصار السنة» با صوفی­ها، شیعه، گروه­های خشونت‌‌‌طلب، اخوان‌المسلمین و دستگاه حاکمه را تشریح می­کند، مهم­ترین چالش­­های پیش­روی جریان سلفی را به صورت کلی بیان می­کند؛ چالش­هایی که به این مسائل مرتبط می­شود: ارتباط سلفی­ها با دیگر طیف­های جامعه و دستگاه­های حاکم؛ تبلور دیدگاهی مبنی بر استقبال از تغییر و تحولات بین­المللی؛ گشودن باب اجتهاد؛ دوری از تعصب.

پژوهشگر توانسته است مسئله سلفیت را مطرح کند؛ هرچند که برخی از جوانب آن را مبهم باقی گذارده است؛ مسائلی مانند: درصد درستی تقسیم سنتی جریان سلفی در مصر؛ میزان همپوشانی در سطوح پایه­ای؛ به‌‌‌ویژه میان انجمن­ها و مکاتب سلفیت؛ مثلا: جماعت «انصار السنة» که بخش وسیعی از مخاطبان آن بر شخصیت­های برجسته «الدعوة السلفیة» تکیه می­کنند؛ علی­رغم این‌که میان «انصار السنة» با بنیان­گذاران «الدعوة السلفیة» در اسکندریه اختلافی آشکار (یا به تعبیر دقیق­تر اختلاف مدیریت) وجود دارد. از جمله این شخصیت­ها به‌‌ویژه می­توان به «شيخ محمد حسين يعقوب»، «شيخ محمد حسان» و «شيخ مصطفى العدوی» اشاره نمود.

پایگاه­های انجمن «انصار السنة» در بسیاری از استان­ها نخستین مبلّغ برای «الدعوة السلفیة» به شمار می­رود؛ یعنی پیروان یا اغلب مشایخ مرتبط به «الدعوة السلفیة» در واقع پیشگامان و چه‌‌‌بسا اعضای انجمن «انصارالسنة» به شمار می­روند. این امر چند ماه پس از چاپ این کتاب، در انتخابات اخیر مجلس ملی کاملا آشکار شد؛ به گونه­ای که با توده­های یکدست سلفی و بدون هیچ‌‌‌گونه تفاوتی مواجه بودیم؛ مگر در حد و مرزهای بسیار ناچیزی که برجسته­ترین آن «الجبهة السلفیة» است که روابط نزدیکی با «شیخ محمد عبدالمقصود» دارد و مهندس «خالد سعید» به عنوان سخنگوی رسمی، یکی از شخصیت­های برجسته این جبهه به شمار می­رود.

بخش پیوست­ها، پایان‌‌بخش این کتاب است. این بخش، مجموعه­ای از فتاوای شخصیت­های برجسته سلفی و شیوخ آن را در بر می­گیرد، تا دیدگاه جریان سلفی نسبت به برخی از مسائل معاصر را نشان دهد.

اهمیت این کتاب به موضوع آن بازمی­گردد؛ به‌‌ویژه که امروز نفوذ سلفی­ها افزایش یافته است. علاوه بر این، مانند بسیاری از پژوهش­های قبلی، آن‌‌سان که از بُعد اجتماعی و تاریخی به بررسی وضعیت سلفیت پرداخته، از بعد امنیتی نپرداخته است. این کتاب مقدمه­ای مناسب برای شناخت این جریان اجتماعی‌‌ ـ دینی به شمار می­رود؛ زیرا رویکردی با بیشترین میزان اغماض و سازش در پیش گرفته است؛ به‌‌ویژه طی سالیان متمادی که عناصر فعال جامعه، هیچ نقشی ایفا نکردند.


نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0
نظر شما به دست مدیر خواهد رسید
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

محصولات

دانلود کتاب اسما وصفات
نقد مبانی سلفیه جهادی (حکم بغیر ما انزل الله)
نقد مبانی سلفیه جهادی (حکم بغیر ما انزل الله)
برداشتهای نادرست سلفیه جهادی از آیات جهاد
برداشتهای نادرست سلفیه جهادی از آیات جهاد
نقد مبانی سلفی جهادی (استعانت از کفار)
نقد مبانی سلفی جهادی (استعانت از کفار)
نقد مبانی سلفیه جهادی (قاعده من لم یکفر الکافر)
نقد مبانی سلفیه جهادی (قاعده من لم یکفر الکافر)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عدو قریب و بعید)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عدو قریب و بعید)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عذر به جهل)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عذر به جهل)
نقد مبانی سلفیه جهادی (دارالاسلام و دارالکفر)
نقد مبانی سلفیه جهادی (دارالاسلام و دارالکفر)
خروج بر حاکم از دیدگاه اهل سنت
خروج بر حاکم از دیدگاه اهل سنت
داعش تاریخ و افکار
داعش تاریخ و افکار
طالبان تاریخ و افکار
طالبان تاریخ و افکار
القاعده بررسی انتقادی تاریخ و افکار
القاعده بررسی انتقادی تاریخ و افکار
وهابیت بررسی انتقادی تاریخ و افکار
وهابیت بررسی انتقادی تاریخ و افکار
معارف کلامی شیعه
معارف کلامی شیعه
آشنایی با فرق تسنن
آشنایی با فرق تسنن
آشنایی با فرق تشیع
آشنایی با فرق تشیع
سلفیه از گذشته تا حال
سلفیه از گذشته تا حال
مجموعه مقالات فرق تسنن
مجموعه مقالات فرق تسنن
گزیده‌ای از متون کلامی التوحید و العدل
گزیده‌ای از متون کلامی التوحید و العدل
درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه
درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه
گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان
گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان
درآمدی بر فرق تشیع
درآمدی بر فرق تشیع
مجموعه مقالات کنگره جهانی جریان‌‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام
مجموعه مقالات کنگره جهانی جریان‌‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام
نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه
نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه
درس نامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه
درس نامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه
تاریخ الفکر السلفیه
تاریخ الفکر السلفیه
درسنامه جریان شناسی سلفیه معاصر
درسنامه جریان شناسی سلفیه معاصر
پراکندگی سلفی گری و وهابیت در جهان
پراکندگی سلفی گری و وهابیت در جهان
کلینیک فرقه درمانی
کلینیک فرقه درمانی
فرق و مذاهب کلامی اهل سنت
فرق و مذاهب کلامی اهل سنت
جریان سلفی زیدی
جریان سلفی زیدی
دیوبندیه
دیوبندیه
سلفیه جهادی
سلفیه جهادی
اخوان المسلمین
اخوان المسلمین
تاریخ تفکر سلفی گری
تاریخ تفکر سلفی گری
وهابیت تاریخ و افکار
وهابیت تاریخ و افکار
جماعه التبلیغ
جماعه التبلیغ
  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8