نويسنده : أمل عیتانی، ورنا سعادة ،فاطمة عیتانی،محسن صالح

کتاب «جماعت اسلامی در لبنان 1975 ـ 2000» تاریخ شاخه لبنانی جنبش «اخوان‌‌المسلمین» را شرح می­دهد. در گردآوری این کتاب، جمعی از نویسندگان یا بهتر است بگوییم جمعی از زنان نویسنده مشارکت داشته­اند که عبارتند از: «أمل عیتانی»، «ورنا سعادة» و «فاطمة عیتانی». این کار زیر نظر دکتر «محسن صالح» مدیر مرکز مطالعات و مشاوره «الزیتونة» به انجام رسیده است.

جلد اول کتاب با عنوان «جماعت اسلامی در لبنان از پیدایش تا سال 1975» یعنی تا سالی که جنگ داخلی در لبنان شعله­ور شد، در سال 2009 به چاپ رسید.  این جلد مباحثی پیرامون ریشه­های فکری و دینی این گروه را در برداشت؛ زیرا زیرمجموعه  گروه تبلیغی «عبادالرحمن» به شمار می­رفت. سپس از این گروه جدا شد تا بخشی از جنبش سیاسی «اخوان‌‌المسلمین» شناخته شود. همچنین توضیحات مهمی درباره ارتباط این گروه با اردوگاه­های فلسطینی در لبنان به عنوان امتداد طبیعی آن مطرح می­کند. تا سال 1969 اعضای این گروه را افرادی با تابعیت لبنانی و فلسطینی تشکیل می­دادند. در این سال بخش فلسطین تشکیلات اخوان‌‌‌المسلمین در سوریه تأسیس شد و بنابر آنچه در کتاب آمده، «شیخ فیصل مولوی» همکاری با جنبش فتح را در قالب افراد و نه گروه­ها تشویق می­کرد. سپس فلسطینی­ها بازگشتند تا بار دیگر در سال 1972 به این گروه بپیوندند.

در این‌جا موضوع بحث ما جلد دوم کتاب است. در این جلد، تاریخ گروه اسلامی از زمان جنگ داخلی لبنان تا زمان تثبیت توافق‌‌نامه «طائف» بررسی می­شود و  پیشرفت تشکیلات و وظایف سیاسی گروه، نقطه اصلی بحث را تشکیل می­دهد که نقش برجسته خود را در «مقاومت و کار جهادی» نشان می­دهد. این کتاب همچنین در فصلی ویژه، به موضوع مؤسسات جماعت اسلامی و پیشرفت آن، همزمان با آرامش نسبی در لبنان پرداخته است؛ با این تفاوت که جلد اول کتاب پس از وفات یکی از برجسته­ترین شخصیت­هایی که ثمره گروه اسلامی بود، یعنی «شیخ فیصل مولوی» (درگذشت: 2011) به چاپ رسید.

اما جلد دوم کتاب که موضوع بحث ماست، زمانی به چاپ رسید که برای نخستین بار در تاریخ این گروه، شخصیتی از نسل دوم در رأس فرماندهی قرار گرفت. این شخص «عزام الأیوبی» (منتخب سال 2016) بود که به جانشینی «ابراهیم المصری» برگزیده شد. وی یکی از مهم­ترین بنیان‌گذاران گروه به شمار می­رود.

اهمیت کتاب در این است که در نوع خود، نخستین کتاب با موضوع تاریخ جماعت اسلامی در لبنان به شمار می­رود؛ زیرا پیش از این، هیچ کتابی در این زمینه نگاشته نشده است. ویژگی دیگر اثر این است که بر منابع خود جماعت تکیه شده است؛ منابعی که استنادش به این گروه، روشن و آشکار است؛ آن‌هم در این مرحله از تاریخ که شاخه­های جنبش اخوان‌‌المسلمین در مقیاس ملی ارتقا یافته است. در مقایسه با تألیفات گسترده­ای که درباره تاریخ جماعت اسلامی در مصر نوشته شده، درباره هیچ‌‌کدام از شاخه‌‌های این جنبش پژوهش­های چندانی نشده است.

ویژگی دیگر این کتاب که در این مقاله به آن توجه شده، این است که شرایط تأسیس این گروه (که کارکرد منطقه­ای بر آن غلبه دارد) را بیان می­کند. این شرایط بر عملکرد، شیوه تفکر و تدبیر این گروه تأثیر گذاشته است. از سوی دیگر برخی از وجوه ارتباطی که این جماعت را با محور سوری ـ ایرانی در آستانه شکل­گیری و پیش از آن پیوند داده است، توضیح می­دهد؛ به گونه­ای که در تحلیل برخی از حوادث این منطقه می­­توان به این محور و عملکرد آن مراجعه کرد.

پیدایش گروه اسلامی و سبک و سیاق منطقه­ای

این جماعت در بحبوحه درگیری­ میان اخوان‌‌المسلمین در مصر با «جمال عبدالناصر» رئیس جمهور فقید (از سال 1954 ـ 1970) این کشور تأسیس شد. این امر نقش پررنگی در برجسته­سازی مسائل میان آنان و معرفی دیدگاه‌شان به جهان داشت. حتی مجله لبنانی «الشهاب» که جماعت اسلامی لبنان مالک آن است و از سال 1966 منتشر می‌شود، به عنوان بازوی رسانه­ای بین‌‌المللی برای این جماعت عمل کرد و شخصیت­های برجسته اسلامی برای این مجله مقاله نوشتند؛ افرادی مانند: شیخ یوسف القرضاوی، ابوالعلی المودووی، سفر الحوالی، یوسف العظم و عبداللّه فهد النفیسی. اینها افزون بر افراد برجسته­ خود جنبش بودند؛ مانند: شیخ فیصل مولوی، فتحی یكن، إبراهیم المصری و غیره.

این امر، جنبش را بر آن داشت تا بسیاری از آداب و رسوم جماعت اخوان‌المسلمین را حفظ کند. این آداب و سنن به نوعی به تمایز تشکیلاتی و سیاسی میان مسلمانان متدین و غیرمتدین پیرو یک مذهب مشترک تأکید می­ورزد؛ علی‌رغم این‌که جماعت اخوان‌‌المسلمین منتسب به کشوری با ادیان و مذاهب گوناگون است که سیاست آن بر مبنای سهم­بندی‌های مذهبی بنا گردیده است؛ یعنی هر فرقه­ای بر روی مذهب خود تعصب می­ورزد و ارزش­های دینی یا شهروندی صرف، ملاک و معیار عمل نیست.

با این‌که جنبش به صورت رسمی در سال 1964 تأسیس شده است، ولی ساختارهای تشکیلاتی و سیاسی داخلی آن در جریان جنگ داخلی لبنان شکل گرفته است، این امر از لحاظ ساختار نظامی و در مراحل اولیه تاریخ اخوان‌المسلمین منحصر به فرد بود؛ زیرا این جماعت در اصل یک جنبش تبلیغی بود و باید تأکید کنیم که جنبش اصلی در مصر، ساختار نظامی آن را نفی کرده و فقط به مشارکت در نبرد فلسطین توصیه می­کند. همچنین روایتی ویژه از تنش با دولت مصر  به عنوان درگیری میان یک جنبش تبلیغی و  یک قدرت خودکامه ارائه می­دهد.

ساختار نظامی تازه‌‌‌تأسیس جماعت اسلامی که همزمان با شکل­گیری مؤسساتش پدید آمد، یکی از شاخص­های قدرت تفکر اخوان‌‌المسلمین در سازگاری با اوضاع و شرایط کشورهای عربی در زمان جنگ­ و بی­ثباتی به شمار می­رود؛ درست همان‌گونه که (اخوان) می­توانست زیر نظر این سیستم باقی بماند و مشروعیت نداشته باشد یا در مقایسه با جماعت اسلامی از مشروعیتی ناقص برخوردار باشد و از ناحیه این جماعت، در معرض انواع بحران حتی بحران امنیتی نیز قرار بگیرد.

جماعت اسلامی در زمان جنگ تفرقه‌‌انداز میان جنبش اخوان‌‌المسلمین در سوریه و دولت «حافظ اسد» رئیس جمهور این کشور در دهه هشتاد به حیات خود ادامه داد و در طول حضور سیستم امنیتی و نظامی سوریه در لبنان، از پیامدهای ناشی از این حضور در رنج و سختی بود؛ بلکه چه‌‌بسا ناگهان اهتمام بر نمایندگی از هویت سنی را آغاز کرد؛ به‌‌ویژه در زمان بحران­های بنیان‌‌برانداز که به کیان مسلمانان و آینده آنان در برابر مذاهب دیگر آسیب می­زند.

بنابر آنچه گذشت، شرایط پیدایش و ساختار منطقه، افق سیاسی­ای که این جماعت تا امروز در سطح داخلی و منطقه­ای بر اساس آن حرکت می­کند را به ما نشان می‌دهد. نمایندگی هویت مذهب سنی در زمان بحران­های شدید مذهبی، به نمایندگی حقیقی داخلی تبدیل می­شد و در این زمان، عموم اهل تسنن بدان چشم داشتند. همچنین در زمان مقابله با بحران­های مذهبی­ای که جماعت اسلامی در لبنان و منطقه با آن روبه‌‌رو بود، از همدردی جهان عرب نیز برخوردار می­گشت. ولی در مقابل، این جماعت توسط برخی از این کشورها با عنوان «جنبشی تندرو» یا «بنیادگرا» توصیف می­شد؛ لذا هرگاه که درگیری بنیادین میان مذاهب فروکش می­کند، این جماعت از چند جهت مورد هجوم قرار می­گرفت، و این امر بر توانمندی­ها و امکانات آن بازتاب داشت، تا در عرصه قدرت لبنان و حتی در میان مردم، ضعیف‌‌تر و با قدرت کمتری حضور یابد.

شرایط پیدایش، علت آگاهی و اهتمام گسترده جماعت اسلامی به خواسته­های اسلامگرایان منطقه را نیز توضیح می­دهد؛ تا جایی که در برخی مراحل، توجه این جماعت به درخواست­های منطقه­ای، در مقایسه با درخواست­های مسلمانان لبنان نسبت به وضعیت این کشور، بسیار بیشتر است. مثلا مسائل مربوط به اسلام آوردن، حکم شرعی داشتن، اسلامی بودن مسئله فلسطین و مانند اینها را به عنوان مسائل جهانی مطرح ساخته است؛ درحالی‌که تغییر و تحولات داخلی نتوانست در اولویت­های جماعت اسلامی گنجانده شود. برای مثال: بخش مهمی از توافق نامه «طائف» را به خود اختصاص نداد؛ بلکه در قالب تئوری، ده­ها مسئله امنیتی عنوان شد که در این کتاب به گوشه­ای از آنها اشاره شده است. این گروه نتوانست در دولت لبنان سهم و قدرتی به دست آورد؛ زیرا در تلاش برای رسیدن به جایگاه قائم‌‌مقامی بود، نه وزارت. این درحالی ست که در لبنان، رسیدن به کرسی وزارت راه، رسیدن به قائم‌‌مقامی است، نه برعکس. این جماعت در تحولاتی که منجر به خروج سوریه از لبنان شد، جایگاه برجسته‌ای نداشت؛ زیرا با وضعیت سیاسی لبنان آشنایی نداشتند و روابطشان با آن ضعیف بود. دولت­ها نیز همین وضعیت را داشتند.

جماعت اسلامی و فعالیت نظامی

جماعت اسلامی یکی از مهره­های اصلی در جنگ داخلی لبنان شناخته نمی­شد؛ ولی پس از تأسیس بخش نظامی آن در بحبوحه جنگ داخلی، نقش نظامی این گروه در رویارویی با رژیم اشغالگر اسرائیل آشکار شد. با توجه به این‌که تولد مقاومت ملی لبنان علیه اسرائیل، با جنگ داخلی این کشور و زد و خوردهای ناشی از آن درآمیخت، جماعت اسلامی فعالیت نظامی خود را با هدف پیش‌گیری از خطر نیروهای نظامی «مارونی» آغاز کرد؛ لذا در سال 1975 تشکیلات «مجاهدون» تأسیس گردید و تعدادی از اعضای جماعت اسلامی و طرفداران آن یا هم­پیمانانشان بدان پیوستند و در کنار «نیروهای ملی» در چندین منطقه لبنان عمل کردند. آنها همچنین در مقابله نظامی با ارتش سوریه در دهه هشتاد نقشی اساسی ایفا کردند. این اقدام آنان در راستای دفاع از شهر «طرابلس» واقع در شمال لبنان صورت گرفت. در نتیجه پیش از ورود ارتش سوریه به شهر، مذاکره و توافقی برای جلوگیری از خون‌ریزی انجام دادند؛ ولی نیروهای سوری پس از ورود به شهر (سال 1986) مرتکب قتل‌‌عام شدند، که «بر اساس برآوردهای سازمان عفو بین­الملل بیش از دویست تن از شهروندان قربانی شدند و بنابر برآوردهای غیررسمی، شمار قربانیان نزدیک به 700 تن بود.

تشکیلات «مجاهدون» پیش از این نیز در سال 1976 وارد رویارویی با ارتش سوریه شده بود. در این سال ارتش سوریه به  عنوان نیروهای بازدارنده عربی وارد خاک لبنان شده بودند؛ سپس مأموریت این تشکیلات به حراست یا همکاری با دیگران در محافظت از مرزها محدود شد؛ به‌‌ویژه محافظت از ساحلی که در برابر هرگونه تجاوزی از سوی اسرائیل بی‌دفاع بود.

در این کتاب آمده است که جماعت اسلامی، یکی از بنیان‌گذاران کنونی «مقاومت اسلامی» شمرده می­شود  یا چه‌‌بسا که یکی از پیشتازان در این امر باشد. مقاومت اسلامی به عنوان یکی از بازوان نظامی حزب اللّه در رویارویی با اسرائیل به شمار می­رود. نویسنده می­گوید:

«یکی از پادگان­های جماعت اسلامی به نام پادگان «بدر»، در واقع نخستین مدرسه پایه­گذاری شده برای جوانان حزب‌‌‌اللّه است که در آن، مهم­ترین آموزش­هایی که آنان را برای آغاز نخستین تحرکات آماده می­ساخت را دریافت کردند. مقاومت اسلامی پس از این‌که اسرائیل خاک لبنان را در ماه مِی 1982 درنوردید، از دو جناح حرکت کرد: جناح نخست در قالب حرکت شاخه نظامی جماعت اسلامی با عنوان «نیروهای فجر» نمود یافت و  جناح دوم را جوانان حزب‌‌اللّه تشکیل می­دادند که حرکت خود را از دیگر مناطق جنوبی آغاز کردند. هماهنگی میان آنان در تعدادی از عملیات­ها آشکار بود و در ضمن با فرماندهان سپاه پاسداران ایران نیز ارتباط داشتند، تا این‌که حزب اللّه از سال 1983 به صورت رسمی آغاز به کار کرد. همچنین در این سال و به دنبال یکی از عملیات­هایی که حزب اللّه با هماهنگی جماعت اسلامی انجام داد، «سید عباس الموسوی» نشستی را با فرماندهان جماعت ترتیب داد و از ادامه همکاری نظامی میان حزب اللّه و جماعت اسلامی عذرخواهی نمود. زمانی که (بر اساس آنچه در کتاب آمده)، از علت این تصمیم پرسیده شد: شما از چه چیزی در تنگنا قرار گرفته­اید؟ آیا فشارهایی از جانب سوریه یا ایران مبنی بر همکاری نکردن بر شما تحمیل می­شود؟ موسوی سرش را تکان داد. گویا سوری­ها بر حزب الله فشار می­آوردند تا دست از ارتباط با جماعت در سطح مقاومت بردارد».

ارتباط جماعت با دولت سوریه که گاه تیره و گاه محتاطانه  بود، کم­کم فعالیت مقاومت جماعت اسلامی را محدود ساخت؛ اگرچه این جماعت تلاش کرد تا از طریق روابط حسنه­ای که با ایران و به صورت مشخص سپاه پاسدران و همچنین حزب اللّه ایجاد کرده بود، در این صحنه حضور داشته باشد. در این کتاب به پیشینه تاریخی این ارتباط اشاره شده و آمده است که بخشی از هیئت اخوان‌‌المسلمین که با خمینی در تبعیدگاه وی ملاقات نمودند را اعضای جماعت اسلامی، از جمله «شیخ فیصل مولوی» تشکیل می­دادند. این جماعت پس از پیروزی انقلاب ارتباط خوبی با تهران برقرار کرد و از دیدگاه مذهبی با آن برخورد نکرد». همان‌گونه که ارتباط میان سپاه پاسداران و سید عباس موسوی (رهبر حزب‌اللّه) در سال 1982 در اردوگاه «الجلیل» واقع در شمال لبنان آغاز شد و با تشکیل رسمی حزب‌‌‌اللّه شکل متمایز و برجسته­ای به خود گرفت،  یک کمیته هماهنگی میان آنان ایجاد شد که سید عباس موسوی نیز یکی از اعضای آن بود. این کمیته پنج سال به کار خود ادامه داد. ارتباط مثبت با موسوی، اردوگاه «الجلیل» را از محاصره جنبش «اَمَل» در طول نبرد اردوگاه­ها در سال­های 1987تا 1985 در امان نگاه داشت.

سرانجام فعالیت مسلحانه جماعت اسلامی و حضور در جبهه مقاومت، با تقویت توافق‌‌نامه «طائف» در لبنان و همچنین در عرصه منطقه­ای و بین­المللی کاهش یافت و ارتباط آن با این محور که بخشی از این توافق نامه بود را محدود کرد؛ درحالی‌که حزب اللّه به رشد و پیشرفت خود ادامه داد تا به عنوان یکی از بازیگران اصلی در عرصه لبنان و تنها نیروی مسلح «مقاومت» نه‌‌‌تنها در لبنان بلکه در منطقه (البته به استثنای مقاومت فلسطین) مطرح شود.

جماعت اسلامی در جامعه لبنان

نقش جماعت اسلامی در رسیدن به توافق‌‌‌نامه­ای برای پایان دادن به جنگ داخلی، در معنا و مفهوم سیاسی، تنها بر روی کاغذ محدود می­شد؛ یعنی فقط بر موضع‌گیری و صدور بیانیه سیاسی تکیه داشت؛ هرچند که از لحاظ اخلاقی پیشرفته بود؛ از جمله این‌که خواهان لغو تبعیض مذهبی و محدود نشدن آزادی­های دینی بود و بر هویت عربی لبنان و زیاده­روی نکردن در رابطه با مسئله فلسطین تأکید داشت. این جماعت، از توافق‌‌نامه «طائف» (1989) استقبال نمود؛ زیرا به جنگ داخلی پایان می­بخشید؛ ولی بنا بر دلایل غالبا دینی، برای ورود به عرصه قدرت در لبنان، تنها از راه انتخابات پارلمان وارد شد و دیگر راه­ها را نیازمود و تجربه­اش تنها به همین مورد محدود گشت و از آن فراتر نرفت. این امر بر وظیفه و ساختار آن بازتاب داشت؛ در نتیجه، در حاشیه قدرت باقی ماند؛ بدون این‌که خود را به عنوان یک عامل تأثیرگذار تثبیت کند.

جماعت اسلامی در انتخابات سال 1992 موفق شد سه کرسی مجلس را به دست آورد (فتحی یكن، زهیر العبیدی، أسعد هرموش). این انتخابات نخستین انتخاباتی بود که پس از توافق‌‌نامه «طائف» برگزار شد و به عنوان شاخصی برای سازش و کنار آمدن با شرایط جدیدی که پس از جنگ داخلی به وجود آمد، به شمار می­رود. ولی در انتخابات سال 1996 تنها موفق به کسب یک کرسی شد (خالد ضاهر)؛ زیرا نپذیرفت که به جای سه نفر، دو نفر را به عنوان کاندیدای مجلس نامزد کند. از سوی دیگر دولت‌های سوریه و لبنان نیز تلاش می‌کردند تا عرصه سیاسی و امنیتی را بر این جماعت تنگ کنند. این شرایط در سال 2000 به اوج خود رسید؛ به گونه­ای که جماعت اسلامی از مجلس کنار زده شد؛ زیرا در این سال موفق به کسب هیچ کرسی­ای نشد.

این کتاب، تجربه جماعت اسلامی در پارلمان لبنان را بیان می­کند؛ ولی غالبا از دیدگاه و نگاه خود جماعت به مسئله می‌‌پردازد؛ یعنی بر مشارکت نمایندگان قانونی خود و نقش فنی آنان در مجلس تمرکز دارد؛ با علم به این‌که پارلمان، تنها عرصه‌ای است که جماعت اسلامی نقش خود را در لبنان ایفا کرده است و به طور کلی از نقش سیاسی خود در قدرت برخوردار نبوده است.

نقدهایی بر کتاب

در پایان کتاب آمده است:

«امید است که این پژوهش سهمی هرچند اندک در بررسی تجربه جماعت اسلامی و کار بررسی موضوعی آن داشته باشد، تا زمینه حرکت به سوی افق­های وسیع­تر فراهم آید».

بخشی از این آرزو محقق شده است؛ ولی این کتاب از سبک و سیاق یک بیوگرافی رسمی از وضعیت این جماعت خارج نشده است؛ زیرا تعبیر را مجاز شمرده، ولی روح بررسی و نقد از آن رخت بربسته است و به زندگی‌‌نامه­ای می­ماند که جماعت اسلامی از خودش نوشته باشد. شاید این امر از آن جهت رخ داده است که در این کتاب بیش از تجزیه و تحلیل، بر مستند بودن تکیه شده است؛ مثلا به اشتباهاتی که در خط‌مشی جماعت رخ داده یا هر گونه بازبینی واقعی­ای که به خود دیده، اشاره­ای نشده است. همچنین به بحران­ها و اختلافاتی که جماعت به خود دیده و چگونگی عبور از آنها یا غلبه بر آنها نپرداخته است. وضعیت این جماعت نیز همانند سایر جنبش­های اسلامی در جهان عرب است و در این دوره تغییر و تحولات بزرگ و گسترده­ای تجربه کرده است؛ از جمله این تحولات برای مثال می­توان به مورد زیر اشاره نمود: انتقال دبیرکلی از «فتحی یکن» بنیان‌گذار نخست (1964- 1993) به «شیخ فیصل مولوی» بنیان‌گذار دوم (1993- 2009) و تحولاتی که در شیوه اداره جماعت اسلامی و رویکردهای سیاسی آن در اثر مدیریت این دو نفر پدید آمد، به ویژه این‌که معروف است «یکن» از جماعت خارج شد و با تأسیس نهادی جدید با عنوان «جبهة العمل الإسلامی» به فعالیت پرداخت.

این کتاب ماهیت ارتباط میان جماعت اسلامی با تشکیلات بین­المللی اخوان‌‌المسلمین را بیان نمی­کند و تجربه­های داخلی این جماعت را در قالب نظریه یا تفکر به عنوان یک جماعت ایدئولوژیک اسلامی در کشوری با مذاهب گوناگون منعکس نمی­سازد. کشور لبنان پیروان بیش از 17 مذهب و دین را در خود جمع کرده است؛ از جمله مذهب تسنن که فعالیت جماعت مربوط به این مذهب است. البته به برخی از این مذاهب به صورتی مختصر پرداخته است؛ زیرا جماعت در تلاش بود تا با هدف جذب مخاطبان غیرمسلمان، حزبی سیاسی با عنوان «حزب اصلاح» ایجاد کند و به دور از تلاش تبلیغی بر روی فعالیت سیاسی ـ ملی تمرکز نماید.

برجسته­ترین ویژگی کتاب این است که از اسناد شفاهی بیش از شصت نفر از سران و اعضای جماعت اسلامی استفاده کرده است تا یک معرفی دقیق از  جماعت اسلامی به زبان خودشان بیان کند. قطعا گزارشی که این کتاب ارائه می­کند، پایه و اساس هرگونه بررسی­ در آینده را تشکیل می­دهد. چه بررسی انتقادی از جماعت، تفکر مسئولان آن و تجربه آنها یا هر چیز دیگری که بدان مرتبط است، باشد و چه بررسی غیرانتقادی، به بررسی برخی از حوادثی که در آن دوره رخ داده و این کتاب به آنها پرداخته نیز کمک می­کند؛ ولی مطالب بر اساس دیدگاه جماعت اسلامی لبنان ارائه می­شود.

اطلاعات کتاب

عنوان كتاب: الجماعة الإسلامیة فی لبنان (19752000).

مؤلف: أمل عیتانی؛ رنا سعادة؛ فاطمة عیتانی. (إشراف وتحریر: د. محسن صالح).

ارائه: شفیق شقیر (پژوهشگر مرکز مطالعاتی الجزیره).

انتشارات: مركز  مطالعات و انتشارات الزیتونة .

سال چاپ: 2017.

 

382 صفحه.

منبع: الوهابیه


نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0
نظر شما به دست مدیر خواهد رسید
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

محصولات

دانلود کتاب اسما وصفات
نقد مبانی سلفیه جهادی (حکم بغیر ما انزل الله)
نقد مبانی سلفیه جهادی (حکم بغیر ما انزل الله)
برداشتهای نادرست سلفیه جهادی از آیات جهاد
برداشتهای نادرست سلفیه جهادی از آیات جهاد
نقد مبانی سلفی جهادی (استعانت از کفار)
نقد مبانی سلفی جهادی (استعانت از کفار)
نقد مبانی سلفیه جهادی (قاعده من لم یکفر الکافر)
نقد مبانی سلفیه جهادی (قاعده من لم یکفر الکافر)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عدو قریب و بعید)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عدو قریب و بعید)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عذر به جهل)
نقد مبانی سلفیه جهادی (عذر به جهل)
نقد مبانی سلفیه جهادی (دارالاسلام و دارالکفر)
نقد مبانی سلفیه جهادی (دارالاسلام و دارالکفر)
خروج بر حاکم از دیدگاه اهل سنت
خروج بر حاکم از دیدگاه اهل سنت
داعش تاریخ و افکار
داعش تاریخ و افکار
طالبان تاریخ و افکار
طالبان تاریخ و افکار
القاعده بررسی انتقادی تاریخ و افکار
القاعده بررسی انتقادی تاریخ و افکار
وهابیت بررسی انتقادی تاریخ و افکار
وهابیت بررسی انتقادی تاریخ و افکار
معارف کلامی شیعه
معارف کلامی شیعه
آشنایی با فرق تسنن
آشنایی با فرق تسنن
آشنایی با فرق تشیع
آشنایی با فرق تشیع
سلفیه از گذشته تا حال
سلفیه از گذشته تا حال
مجموعه مقالات فرق تسنن
مجموعه مقالات فرق تسنن
گزیده‌ای از متون کلامی التوحید و العدل
گزیده‌ای از متون کلامی التوحید و العدل
درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه
درسنامه تاریخ و عقاید زیدیه
گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان
گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان
درآمدی بر فرق تشیع
درآمدی بر فرق تشیع
مجموعه مقالات کنگره جهانی جریان‌‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام
مجموعه مقالات کنگره جهانی جریان‌‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام
نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه
نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه
درس نامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه
درس نامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه
تاریخ الفکر السلفیه
تاریخ الفکر السلفیه
درسنامه جریان شناسی سلفیه معاصر
درسنامه جریان شناسی سلفیه معاصر
پراکندگی سلفی گری و وهابیت در جهان
پراکندگی سلفی گری و وهابیت در جهان
کلینیک فرقه درمانی
کلینیک فرقه درمانی
فرق و مذاهب کلامی اهل سنت
فرق و مذاهب کلامی اهل سنت
جریان سلفی زیدی
جریان سلفی زیدی
دیوبندیه
دیوبندیه
سلفیه جهادی
سلفیه جهادی
اخوان المسلمین
اخوان المسلمین
تاریخ تفکر سلفی گری
تاریخ تفکر سلفی گری
وهابیت تاریخ و افکار
وهابیت تاریخ و افکار
جماعه التبلیغ
جماعه التبلیغ
  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8