استناد دقیق، قلب تاریخ پژوهی
نقدی برنقدها(درباره جنجال رسانهای اخیر پیرامون انتشار کلیپ صوتی تاریخنگار شهیر تاریخ صدر اسلام)
در هفته اخیر و در ایام فاطمیه دوم، کلیپی صوتی کوتاه از بیانات مورخ طراز اول صدر اسلام استاد آیت الله یوسفی غروی در فضای مجازی منتشر شد و دیدگاههای متناقضی در فضای مجازی رد و بدل شد و واکنش های ضدونقیضی در این زمینه انجام گرفت.
این کلیپ هفت دقیقهای پاسخ سوال یکی از شاگردان ایشان در مورد صحت سنجی خبر «ورقه بن عبدالله ازدی» در سال 1395 و در سلسله مباحث تدریس رجال کشی مدرسه مبارکه دارالشفاء است؛ که اخیرا به بهانههای نامشخصی تقطیع و منتشر شده است. تعجب اینجاست که استاد فرزانه همواره به طلاب در دروس خود سفارش موکد میکنند که در تریبونهای رسمی و بیانات علنی از بیان مباحث حساسیت برانگیز احتراز شود و این کلیپ محصول پرسش خصوصی یک طلبه در جلسه علمی واعلام نظر ایشان بوده است وانگیزه های غیر علمی برای انتشار آن کاملا هویداست.
در نوشتار پیش رو بدون توجه به جنجال های رسانهای وموضع گیریهای احساسی، ذکر چند نکته در این مسئله ضروری بنظر میرسد.
یک.
تمامی نخبگان تصریح میکنندکه با تاریخ و بالاخص تاریخ اسلام میتوان زیست و میتوان با آن زندگی کرد، به شرط آنکه روشمند تاریخ را آموخت و به قوانین آن تن داد.مهمترین تفاوت روش شناسی تاریخ با سایر علوم عقلی همچون فلسفه، اصول فقه و... لحاظ قاعده طلایی «استناد و مستدل سخن گفتن ومستند تحلیل کردن» است، درست برخلاف کلاس درس فلسفه واصول که قانون طلایی در آن« تعقل واستدلال» است.اینکه برخی از منتقدین استناد را در تاریخ بیاصالت بدانند، همانند بافتن تاریخ است؛ نه یافتن حقایق آن.
آنچه در گفته حضرت استاد یوسفی غروی بدان تأکید و استناد شده است توجه وضرورت اهتمام به استناد دهی در نقل گزارشات وتحلیل های تاریخی است و اینکه زبان حال و بیان قال بدون پشتوانه تاریخی و استنادات معتبر، ارزش چندانی در تحلیل گزارشات ندارد وتاریخ را از حیز انتفاع میاندازد.
دوم.کلیپ منتشر شده از آیت الله یوسفی غروی مشتمل بر دو بخش است که عموما منتقدین به بخش اول آن توجهی نمیکنند و به سهولت از کنار آن میگذرند و به جنجال سازی خود میپردازند و با جوسازی رسانهای گرفتار مغالطه «پهلوان پنبه» میشوند. در بخش اول این کلیپ استاد ضمن تصریح و باتکیه بر صحت روایتی معتبر از امام صادق(ع) که« ما زالت بعد ابيها معصبه الراس ناحله الجسم، منهده الركن، باكيه العين، محترقه القلب، يغشي عليها ساعه بعد ساعه» تصریح میکنند که اصل بُکا و تحقق مصائب وارده بر حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها) قابل ثابت و لاریب فیه است؛ ولی پارهای از منتقدان با استناد به روایات شیخ صدوق(ره) در امالی و خصال مبنی بر مصائب حضرت صدیقه سلام الله علیها بدون توجه به این اعتراف لفظی و تصریح، تن به انتقادات ناروا میدهند و تصور نادرست خود را ترویج میکنند که ایشان مطالب در مظلومیت ومصائب پس از پدربرگوارشان و ... را انکار کرده اند.
سوم.یکی از مشکلات نظام آموزشی حوزههای علمیه عدم توجه به مباحث مغالطات وکاربست آنها درپژوهش، تحلیل و بررسیهای علمی است. شناخت مغالطات در واقع بخش سلبی از فرآیند اندیشه ورزی و به تعبیری بهتر شناخت خطاهای استدلال است.
برخی از طلاب هنگام فراگیری منطق و به دلیل قرار گرفتن مغالطات در آخرین بخش از کتب آموزشی منطق حوزه و به دلیل تعطیلیهای مکرر حوزه از آشنایی با مغالطات چنانکه سزاوار است بهرهای نمی برند وطبیعتا کسی که با خطاهای استدلال آشنا نباشد؛ نمیتواند در فرایند استدلال واقناع اندیشه و جنجالهای رسانهای سره را از ناسره بازشناسد.
هنگامی که نقد 46 دقیقهای استاد فقه واصولی از شهر مقدس مشهد در نقد کلیپ هفت دقیقه ای به سرعت منتشر شد، ازصدر تا ساقه این نقد- بخوانید جرح- سرشار از مغالطات چند لایهای بود و بیش از آنکه به ارزیابی سخنان آیت الله یوسفی بپردازد، به تخریب شخصیت علمی وحتی اتهامات دینی پرداخت. همگان میدانندکه این سبک نقد کردن، مصداق ساده مغالطه «انگیخته وانگیزه» ونمودی از مغلطه «مسموم کردن چاه» است. جالب اینجاست که هنگامی که این شیوه نقد با لحن تحقیر ممزوج شود، فرصت اندیشه ورزی و تفاهم و رسیدن به حقیقت را از بین میبرد و کرسیآزاد اندیشی تبدیل به مسلخ آزاداندیشی میکند و فتح بابی برای یکسان اندیشی خواهد بود.
این نکته را با سرودهای از بوستان سعدی شیرازی به پایان میرسانیم که
دلایل قوی باید ومعنوی نه رگ های گردن به حجت قوی
چهار. محور اصلی سخنان ایشان در پاسخ به این سوالکننده، نفی پیشینه تاریخی ومستند از مکانی تحت عنوان «بیتالاحزان» است و راه اثبات وجود مکان تاریخی یا باید توسط ادله نقلی(حتما منابع شیعی) ثابت شود ویا به شیوه فحص در آثارباستانی اثبات شود.فرض نخست مطرود است که در مجامع روایی متقدم شیعی نیامده ولی در مورد سفرنامه ابن جبیر و...ذکر این نکته ضروری است که پیش از توجه به استناد این نقل ، باید هدف پنهان از نقل این روایات غیر شیعی را حدس زده و غایت آن را موشکافی کنیم.
نکته مهم اینجاست که هیچ استبعادی ندارد که نقل بیت الحزن ویا مسجد منسوب به حضرت زهرا(س) در منابع اهل تسنن(سمهودی،وفاء الوفا والاشارات و..) با هدف ایجاد خدشه مکانی منتسب به محل دفن حضرت درقبرستان بقیع بوده و اعلام موت طبیعی وانکار مخفی بودن وصیت حضرت مبنی بر دفن مخفیانه و خدشه در گزارشات درست ائمه ع باشد که در روایات اهل سنت بدان تصریح شده و از این جهت توجه به نقل عامه در اینجا هیچ اعتباری ندارد وملاک درست در ارزیابی این گزارشات در این گزارشات، احتراز و بدبینی نسبت به این نقلها وگزارشات است که خود تجلی تن دادن به ولایت معصومین در عرصهای متفاوت است.عجیب اینجاست که سمهودی خود سعی در مورد مخفی بودن قبر حضرت زهرا میکند و در الوفا الوفا، ج 3، ص 906 می نویسد:سبب اختفای قبر فاطمه (س) و مشخص نبودن آن و بعضی دیگر از قبور بزرگان، این است که در صدر اسلام علاوه بر اینکه ساختن بنا بر روی قبور و یا استحکام قبور با گچ و آجر بطور عموم معمول نبوده، درباره اختفای قبور اهل بیت بخصوص ، انگیزه دیگری نیز وجود داشته و آن عداوت و دشمنی حکام درگذشته و امروز! با اهل بیت است.
وانگهی که نقل این گزارشات نیر، هیچ سابقه مستند تاریخی برای ساخته شدن «بیت الاحزان» توسط خود حضرت علی را نیز تعیین نمی کند و هدف مخفی اهل تسنن از نقل آن، نفی مجهول بودن مکان دفن و جایگاه قبرحضرت صدیقه(علیهاالسلام) توسط مخالفان وسناریوسازی جعلی در این نقلها و ... را نباید از ذهن دور کرد.
پنج.اگر نبود جرح های 46 دقیقه ای استادی از خطّه خراسان در درس خارج فقه واصول، زبان در کام فرو مینهادم و این بند را به قلم نمیکشیدم و محصول شاگردی مستمر سه ساله از دوران جوانیم را در محضر آیت الله یوسفی غروی به جایی دیگر وهنگامهای نامعلوم میسپردم و از بیان نکته پنجم -که یقین دارم خود ایشان از نشر آن ناراضی خواهند بود- احتراز میکردم؛ ولی هنگامی که شنیدم به جُرم اعلام یک نظر علمی آماج تهمت ها از بی دین خواندن تا منحرف بودن و شبهه در حرام خواری ... را به ناحق به این پژوهشگر ِفریدِ وحید تاریخ پژوه انتساب میدهند، زبان در کام کشیدن را جرمی بزرگ وخیانتی نابخشودنی میدانم و از این رو دراین مجال، تنها در مورد شخصیت علمی و روش شناسی پژوهشی این تاریخ پژوه معاصر اشاراتی بسیار کوچک دارم و بیان شخصیت رفتاری وسلوک عبادی واخلاقی آن استاد را به اهل آن میسپارم.
الف. در هنگامه مهجوریت تاریخ اسلام در دروس رسمی حوزه های علمیه و زمانهای که اغلب دروس خارج رایج حوزه علمیه قم تنها «سکه فقه» ضرب میکنند و از تاملات تاریخی و دقت های آن محروم هستند و جمله رایج و غلط مشهور«ما تنها از قیام امام حسین (علیه السلام)این را میدانیم که امام حسین(علیه السلام) در عصرعاشورا شهید شد وبس»؛استاد یک تنه در برابر این «غلط مشهور» ایستاد و بامهندسی معکوس و با خوانش مجدد تاریخ طبری به احیا کهنترین مقتل از ابی مخنف(متوفی 157 قمری) پرداخت و با تفکیک مقتل اصلی از مقتل محّرف ابی مِخنف به این غلط مشهور پاسخ متقن علمی و عملی داد که تاریخ مستند عاشورا بسیار بیشتر از آن جمله برای ما حرفها باقی نهاده است و ندانستن برخی دلیل بر نبودن وقایع تاریخ حسینی نیست.
ب. یکی از اقدامات پژوهشی درست وکمتر اشاره شده استاد که زمینه پیدایش اثر هشت جلدی موسوعه التاریخ الاسلامی شد، پاسخ به شبهه مقدر مستشرقین و برخی از معاندان شیعه است که به لطایف الحیلی تکرار میکنند که «شیعه تاریخ ندارد» و تاریخ شیعه وابسته وطفیلی سایر تواریخ غیرشیعی است.
کار سترگی که در موسوعه التاریخ الاسلامی گرفته است، بازنویسی و بازخوانی تاریخ صدر اسلام بر اساس روایات معصومین (علیهم السلام) ومطابق منابع و میراث اصیل ولایی و شیعی است؛ چنانچه از دوران جاهلیت تا حوادث صدر اسلام ودوران معصومین(علیهم السلام) با روایات ناب شیعی و معصومین علیهم السلام در یک مجموعه دقیق گردآوری شده و پس از گردآوری و انتشار این موسوعه عظیم، احدی حق طرح شبهه عدم استقلال تاریخ اسلام و معصومین(ع) از آبشخورهای شیعی را نخواهد داشت.
ج.یکی از ویژگیهای کم نظیر استاد در تاریخ نگاری اهتمام به «طرح شبهات مخالفین شیعه» است تا جایی که اگر روایتی از فضایل و تواریخ معصومین مورد شبهه افکنی مخالفین شیعه شود؛ با بررسی رجالی، درایی و سندی گزارش مغشوش را طرد وگزارش ناثواب که در آن فضیلت قرآنی از ائمه(ع) آمده است را از چنگ خصم میربایند و قرائت صائب و آنچه معصومین علیهم السلام گفتهاند را تبیین میکنند.
متاسفانه برخی از محبین و مورخین خوش باور توجه وافی به این مهم نکردهاند که عثمانیه حتی در نقل فضایل اهل بیت علیهم السلام نیز به جعل حدیث پرداختهاند تا از این رهیافت خدشهای مرموزانه به مقامات ائمه علیهم السلام وارد کنند و با قرار دادن احادیث مخدوش سعی در کم فروغ نمودن نور اهل البیت(علیهم السلام) را دارند. در این میان اگر کسی بیان فضایل و مناقب وتواریخ معصومین را بدون لحاظ این آبشخور مسموم انجام دهد، در گردابی می افتد که ممکن است خروجی آن برای ائمه معصومین علیهم السلام ومکتب شیعه چندان که باید سزاوار نباشد.گویا حدیث رضوی که در عیون اخبارالرضا آمده است را ندیده اند که إِنَّ مُخَالِفِينَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِي فَضَائِلِنَا(عيون أخبار الرضا عليه السلام، 1 صفحه304) به راستی که مخالفانِ ما، روایاتی در مورد فضائل ما (اهل بیت) جعل کرده اند!
حضرت آیت الله یوسفی غروی با سابقه پنجاه ساله مجالست با کتب خطی وچاپ سنگی شیعه وسنی، این دام را به خوبی رصد و شناختهاند و بارها هشدار دادهاند که بستر نقل تاریخ ائمه معصومین علیهمالسلام آغشته از «مینگذاری های تخریبی» توسط عثمانیه و بنیامیه وبنیعباس است و با ترصّدی کم نظیر، یکّه وتنها اقدام به خنثی سازی مینهای هزار وچهارصدساله دستگاه اموی و عثمانی برله مکتب اهل بیت پرداختهاند.
و...
آنچه تاکنون اشاره شد طرح نکاتی پیرامون جنجالهای فضای رسانهای اخیر است، ولی آنچه اشاره نشد و اتفاقا نباید در هیاهوی رسانهای و نقدها گم شود ولُبّ کلام استاد درکلیپ هفت دقیقهای ایشان نیز بر آن است، آنکه که تقوای قلم یعنی آن چه که مینویسیم وآنچه میگوییم باید مستند ومنقول از کتب معتبر باشد واگر مطلبی مشکوک و بیسند باشد به آسانی از کنارآن نگذریم، آنچنان که متخصص کم نظیر روایات ائمه معصومین(علیهم السلام) بدان تصریح میکند که « وإن لم آخذه من أصل يعول عليه»بحارالانوارج43،صفحه174،طبع مؤسسةالوفاءکه در این تصریح علامه محمدباقرمجلسی(ره) نهایت امانتداری، تقوای نوشتاری ودرسهای فراوان برای محققان مدقّق نهفته است و این همان عنوان این نوشتار است که استناد دقیق، قلب تاریخ پژوهی است.
سید علی بطحائی(دانش آموخته دکترای کلام، دانشگاه ادیان ومذاهب قم)
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان