الازهر در سوگ استاد بلندپایه اصول فقه و نظریه پرداز جایگاه قصص قرآنی در اجتهاد
✍️به قلم: سیّدعلی بطحائی
🔹روز گذشته «اسامه محمّد عبدالعظیم حمزه»حافظ قرآن، استاد طراز اول علم اصول در جامعه الازهر الشریف و تئوریسین نقش قصص قرآنی در مکانیزم اجتهاد و از چهره های برجسته دعوتگر سلفی مصر در آستانه هفتاد سالگی در قاهره از دنیا رفت. به همین مناسبت در یادداشت پیش رو، به نکاتی در مورد شخصیت علمی و روش شناسی او در استنباط احکام فقهی آیات قرآنی با استناد به کتاب«القصص القرآنی واثره فی استنباط الاحکام» خواهیم پرداخت.
🔸یکم: شیخ اسامه عبدالعظیم(1948-2022)، استاد اصول فقه دانشگاه الازهر و رئیس سابق بخش شریعت دانشگاه الازهر قاهره بود. او یکی از اساتید سلفی جامعه الازهر است که توانسته بود در میان طیف سنّتی الازهر، جایگاه والایی پیدا کند. هرچندبرخی برآنند تا او را از طیف سلفی الازهرمعرفی کنند، ولی پایبندی او برترویج فقه واصول سنّتی ودوری او از اسلوبهای فقه سلفی شواهد مهمی بر گرایش او به گفتمان فقه سنّتی الازهر دارد. بررسی ها نشان می دهد این واعظ وخطیب مشهور مصری، در منطقه تونسیه قاهره ومسجد شافعی پایگاه مهمی برای ترویج کلام سلفی در قاهره را برعهده داشت و از جهت عقیدتی سلفی است. این فارغ التحصیل فقه واصول از دانشکده شریعت کویت بود و پس از اتمام دکتری فقه تمام توان خود را به ترویج اصول فقه سنتی در الازهر و کلام سلفی گذراند و طیف عظیمی از اساتید فقه واصول در الازهر از شاگردان او محسوب می شوند. القصص القرآني وأثره في استنباط الأحكام، اسباب الاجمال فی الکتاب والسنه واثرها فی الاستنباط، تحقیق وتحشیه بر کتاب «الکبائر» شمس الدین ذهبی و «نسخ فی القرآن» و.. از مهمترین آثار مکتوب اوست.
🔹دوّم: ایده شاخص اسامه عبدالعظیم در بررسی جایگاه آیات و قصص قرآنی در فرآیند اجتهاد است. او با تأکید بر نقش قصص قرآنی و همچنین نگاه فقهی به حکایات قرآنی برآن بود که قصه های قرآن مجید علاوه بر آنکه مشتمل بر عبرت ها ومواعظ اخلاقی هستند، از نظر فنی نیز می توان با استخراج قواعدی ثابت در فقه دست یافت. او برآن بود که قصص قرآنی از مغفولترین حوزه هایی که اصولیون توجه شایانی بدان نداشته اندو ازمجرای آنها می توان احکام جدیدی را استخراج نمود وعرصه های جدیدی برای اجتهاد واستنباط گشود. او با مراجعه به قصه های قرآنی و توجه به نکات فقهی آنها موارد متعددی از این عبرت ها را درمباحث بیع وشرا، قضاوت، بررسی انواع معاملات راهگشا دانسته وجواز قرعه، حیله های شرعی، مشروعیت جعاله وضـمانت، وکالـت، اجـاره، نام فرزنـد بـر دخترزاده و حرمت غنا و موسیقی را در این قصص رهگیری نمود.
🔸سوم: شاید مهمترین نکته ای که اسامه عبدالعظیم حمزه بر آن تأکید دارد این است که از قصه های قرآنی نمی توان صریحا حکمی فقهی را استنباط کرد و دلالت قصه های قرآنی برفقه بالتبع وبالعرض اسـت؛ بنابراین مراجعه به انواع دلالت های منطقی(مفهوم موافق ومخالف، مفهوم شرط و... دلالت ایما و دلالت اقتضا ومنطوق) بسیار ضروری است. از جمله نوآوری های او، نقدهای او بر استدلالهای پیشینیان بر احکامی است که با اصول فقه هماهنگ نیست و با بکارگیری اصول فقه بسیاری از استنادات فقهی بر قصص قرآنی را بلاوجه می دانست.
داستان حضرت یوسف(ع) بر مشروعیت جعاله، حکایت حضرت عیسی(ع) براطلاق نام فرزند بر دخترزاده، ماجرای حضرت ابراهیم(ع) بر احکام اهل ذمه، داستان اصحاب کهف برمشروعیت وکالت، قصه حضرت ایّوب بر حیله های شرعی از جمله مواردی است که در این به عنوان شاهدمثال آورده است.
🔹چهارم ترجمه ای فارسی از کتاب او با عنوان «جایگاه قصص قرآنی در استنباط احکام» بازگردانی از دکتر جمالالدین علی خواجه از منشورات کتاب احسان در سال 1398 منتشر شده است.
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان